سلام


هوای دانشگاه سنگین شده و نمیدانم چرا نفسم را تنگ میکند


ترم پیش رو سنگین ترین ترم و بقیه داستان


امشب به دیدن رفیقی رفتم که تنها هوای دانشگاه در سقف او نفسم را تنگ نمی کند دلم برایش تنگ شده بود


یک سال سنگ صبور بودن برایش کافی است که نام رفیق و برازندش کنم من البته کم نزاشتم تو رفاقت


ولی سخته اهن باشی و اون قدر چکش بخوری تا فولاد بشی


خیلی وقته دارم چکش میخورم ولی فولاد درونم فولاد شکستنی است


ضربات این روز ها  چکش سنگین تر از قبل شده و فولاد شکستنی تر


یادش بخیر پیمان تابستون هر کس که میخندید میگفت: خنده اش خونیست اشک آمیز


یاد این حرف که میوفتم کمتر میخندم


شکر خدا  خدایا بی تو هیچیم تهی تر از خالی و خالی تر از تهی


به نگاه خودمان سمت شما محتاجیم





















مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها