حرف دل



انقلاب از اسمش پیداست یعنی تحول تغییر

تحول از درون انسان گرفته تا دین تا جامعه و

تحولی سازنده و مفید است که سازنده باشد تحول برنامه میخواهد

40سال پیش انقلاب شد تحول صورت گرفت پیشرفت هایی بود دین و ارزش ها زنده شد ولی اگر عینک خوش بینی را برداریم در حال حاضر دین و ارزش ها به حداقل رسیده و کشور نیاز به همت دارد تا دوباره روند حرکت مفید را ادامه دهد

دینمان برود همه چیزمان رفته خیلی باید  مواظب بود


دینمان نیاز به همت ما دارد جبهه فرهنگ ما الان امام صادق میخواهد نه به آن عظمت ولی نیاز به آگاهی داریم نیاز به پرورش و.


پس نباید به گذشته مغرور بود

باید برای آینده تلاش کرد


طلوع امروز و پر از انرژی آغاز کردم پر از انگیزه و نشاط زود تر از همه رفتم سر وعده مو به مو از موضوعات و یاداشت کردم


دو ساعت و نیم اونجا بودیم از اونجا پیگیر کاراش بودم با عباسیان هم تماس گرفتم اوکی داد رفتم دانشگاه تا بریم دنبال کار


ای کاش صحبت نمی کردیم شرایط جوری پیشرفت که لحظه لحظه برام سخت بود تازه راحت شده بودم از بار یکساله ولی دوباره باید بار دیگه ای و به دوشم بکشم


راستش نفهمیدم چی گفت ولی فقط اون چیزی که من میخواستم بگم گفته نشد


آخرشم نفهمیدم چی شد من به یه نتیجه رسیدم و اون به یه نتیجه دیگه


حالا الان رفیقم منتظره که ببینه چی شد پس ؟؟؟ولی من جمع بندی مو براش گفتم همون موقع تو ماشین


تو اتوبوس فقط داشتم فکر میکردم ولی نمیدونستم باید به چی فکرکنم  به امروز یا به روزای قبل یا ماه ها به بابام فکرکنم یا  مشکلات محمد  سر دردی گرفتم که تا الان هیچی حریفش نیس  خواستم برم سر کار که امونمو برید


تو این امواج خروشان فقط  تنها جایی که آرومم میکرد مسجد بود یه ماهی بود نرفته بودم تا وارد حیات شدم رفتم به اون وقتایی که تکلیف هم نبودم ولی به بهونه حیات با صفا مسجد میومدم برای نماز  فکر نمیکردم دیگه بعضی پیر مردا مسجد من و بشناسم ولی تا رفتم داخل یکیشون گفت اقا محمد اذونو میگی و منم این توفیق و از دست دادم  حیف


غروبم از انرژی خالی بودم و از سر درد پر باید دوباره به راه ادامه بدم


فقط امیبدوارم حالش خوب باشه


خدایا خودمو به خودت میسپارم



انقلاب از اسمش پیداست یعنی تحول تغییر

تحول از درون انسان گرفته تا دین تا جامعه و

تحولی سازنده و مفید است که سازنده باشد تحول برنامه میخواهد

40سال پیش انقلاب شد تحول صورت گرفت پیشرفت هایی بود دین و ارزش ها زنده شد ولی اگر عینک خوش بینی را برداریم در حال حاضر دین و ارزش ها به حداقل رسیده و کشور نیاز به همت دارد تا دوباره روند حرکت مفید را ادامه دهد

دینمان برود همه چیزمان رفته خیلی باید  مواظب بود


دینمان نیاز به همت ما دارد جبهه فرهنگ ما الان امام صادق میخواهد نه به آن عظمت ولی نیاز به آگاهی داریم نیاز به پرورش و.


پس نباید به گذشته مغرور بود

باید برای آینده تلاش کرد


سلام به خودم و شما و بقیه

سال پیش این موقع ها درگیر  رقم زدن یه قسمت بزرگی از خاطرات  زندگی خودم بودم جامعه اسلامی در بین این همه دغدغه های کار و درس هام قسمت شد رفتم مشهد

یادش بخیر خیلی عالی بود  واقعا بهم چسبید مشهدی بود  که به قول یکی از دوستانم  با تغییر بر گشتم 

الان دوباره بچه ها رفتند خوش به حالشون انصافا هر کمکی از دستم بر می اومد برای بچه ها انجام دادم  

الان واقعا حرم لازم ام 

خیلی کارا دارم میکنم  ولی هنوز نتیجه نداده دعا کنید نتیجه بده

یادمه پارسال توی سرما تا صبح نشستم داخل گوهر شاد هوا زیر صفر درجه بود ولی من مثهئ الان خیلی حرف داشتم یادش بخیر

دنیا حرف هست واسه زدن ولی کسی رو جز امام رضا واسه درد ودل و حرف زدن لایق نمیدونم خب آقا جان قسمت کنید بییام


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم
ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره
در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم
مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت
در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
قصه دلتنگیت را خوب من بگذار و بگذر
گریه دریاچه ها را تا به دامانت نبینم
کاشکی قسمت کنی غمهای خود را با دل من
تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم



مادر جان غم شما می کشد ما را آخر



ترم دانشگاه تازه تموم شده بود و ما به واسطه این که سال اولی بودیم و مشتاق کار مشغول انجام پروژه بودیم . چند وقتی می شد بهم ریخته بود ساکت و بی حوصله !!! برای من که رفیقش بودم خیلی سخت بود وقتی میدیدم کسی که منبع انرژی مثبت بود الان به این روز افتاده .

خیلی تلاش کردم که علت این ناخوشی روحی و متوجه بشم ولی تاثیری نداشت احساس می کردم که دیگه انگار از منم دور شده .

خیلی داشت تو خودش و اون غمی که داشت اذیتش می کرد غرق می شد اون قدری که نفسی برای نجات خودش باقی نذاشته بود روز به روز بدتر می شد و منم هر لحظه داشتم بیشتر غصشو میخوردم آخه اون تنها کسی بود که از دوران نوجوانی یادگار داشتم  آخرین بازمانده ای از زمانی که کوچکترین اتفاقات بزرگترین خوشی ها  رو برامون رقم میزد.

یاد گذشته و حقی که محمد گردنم داشت وظیفه ام و سنگین تر میکرد یاد وقتایی که پای حرف دلم می نشست یاد تابستونی که باهم رفته بودیم سر کار و کلی خاطرات شیرین دیگه .

 

به هیچ عنوان بروز نمی داد وقتی با خونه حرف میزد بدتر می شد تا حدودی علت بهم ریختگی محمد به درون خانوادش مربوط می شد یکبار در مورد بیماری پدررش هم سر بسته با هم حرف زده بودیم و لی مشکل خاصی نبود تنها گمشده ای که از زندگی اون برای من مجهول بود سه سال آخر منتهی به دانشگاه بود که از  ده سال آشنایی مان از هم  دور و بی خبر بودیم . نمیدونم چه کار کرده بود و چه اتفاقاتی براش رخ داده بود فقط خودش و زیاد سرزنش میکرد  انگار از یک احساس گناه رنج می برد .

 این دو روز اخیر دیگه از همه چیز بریده از خدا بریده، نماز که دیگه جای خودش، بامنم دیگه با صدای ضعیف نخ نما با اکراه زیاد حرف میزنه .

خدایا چیکار کنم برادرم ، رفیقم  داره از دست میره

در طول دعا و درخواست به یاد رفیق مشترک جفتمون افتادم که هر دوی ما اون و فراموش رده بودیم ولی اون مارو فراموش نکرده قوربونت برم امام مهربانم رضا جانم

مرحم زخم محمد پیدا شد. مشهد ، حرم امام رضا

یکسال باهم رفتیم مشهد یادم نمیره قرار  گذاشتیم از خادم های حرم قصه زوار و معجزه های طبیب  بی دوا رو بپرسیم و بنویسیم و برا همه بگیم چقدر کریمه اون کسی که ما عاشقشیم  معشوق باز هم سر بزنگاه رسید تا عاشق و از غم نجات بده

رفتم پیش محمد بهش گفتم : محمد اگه با اشاره و صدای ته رفته جوابم و نمیدی میخوام یه چیزی بهت بگم میشنوی داداش ؟؟؟

محمد : آره بگو

من : محمد نمیخوای با امام رضا درد و دل کنی تا سبک بشی ؟؟

محمد : نع که چی بشه

من : که بشیم یکی مثه اون پیرمرد ارمنی که وقتی اومد حرم امام خودشون واسه درمونش رفتن استقبال اگه یادت باشه کفشدار گوهر شاد گفت فرقی نداره گره ات چی باشه بارگناهت چی باشه اینا مهم نیست مهم اینه که اسمش رضاست و هیچ  کس از در خونش ناراضی بر نمیگرده .

 محمد ساکت بود و فکر میکرد. از تابلوهای سطح دانشگاه خونده بودم که قراره ببرن مشهد پیگیر که شدم فهمیدم فردا اعزامه پرسیدم از ظرفیت خالی اردو ولی دریغ از یک نفر رفتم تو راه که بودم تلفن  زنگ خورد گفتن یه نفر انصراف داده منم سریع ایم محمد و نوشتم رفتم خوابگاه نشسته بود عکس های مشهدمون و میدید گفتم بهش : مگه نمیگفتی تا دلش برامون تنگ نشه دعوتمون نمی کنه  اشک چشماشو گرفت . کفت : چرا؟؟ گفتم دلش خیلی برات تنگ شده محمد گفته بیای تا از نزدیک باهم حرف بزنید  گفت : اگه بدونه من چه کارایی کردم گفتم حالا دعوتت کرده که بری حرف بزنی و راحت بشی

ساکشو کمکش جمع کردم گفتم خوش به حالت داداش کارت دعوتت و خود امام رضا صادر کرد برو و دوباره پر انرژی شو و برگرد از خودت یادگرفتم که امام از امام رضا چیزای خوب و به درد بخور بخواید محمد اون قدر از خودت رها شو که تو بهشت امام رضا گم بشی اگه بتونی گم بشی خودتو پیدا میکنی داداش .

محمد وقتی دلت شکست در عشق معشوق غرق شدی، وقتی پر انرژی شدی واسه بقیه هم دعا کن داداش .

اون شب زود خوابش برد ولی من تا صبح بیدار بودم  خیلی خوشحال بودم و امیدوار که وقتی محمد از مشهد میاد همون محمد قبلی باشه با خدا محکم و قوی .

خدایا شکرت  که راه های زیادی برای اتصال به خودت  گذاشتی که خیلی دور نشیم ازت .

   



امروز که دیگه یواش یواش داره به دیروز تبدیل میشه نه دی بود روزی که مردم  عامل اصلی دسیسه را شناختن و وارد صحنه شدند چقدر انسان هایی که بودن و واقعا

 بر حقیقت چشم بسته بودند ولی خوشبختانه مردم به خوبی و به موقع منفعت و صلاح کشور را شناخته و دست به اقدام زدند

خداروشکر نه سال از نه دی میگذره و دشمن هنوزهم دنبال دسیسه هست ولی به نظر من اگر ما آگاه تر شویم و به وظایف خود به نحو احسن عمل کنیم این مشکلات برای

کشور پیش نخواهد آمد که هیچ موفقیت هم به دست خواهیم آورد  انشالله بتوانیم به  وظایف خودمان در قبال کشور عمل کنیم



سلام بر حضرت دوست

جمعه که میشود از صبح همه به امید فراغت و استراحت هفته ای پر مشغله با نشاط شروع به برنامه های روزمره میکنند رفته رفته که روز به زوال میرود نشاط درونی اهل نشاط هم به کاستی میرود

بعد از ظهر که فرا میرسد  ساعت ها مرتب چک میشود  که چه مدت به غروب روز باهم بودن افراد مانده است؟؟ تا کی میتوانند در پرتو مهر و آغوش محبت از با هم بودن ها لذت ببرند؟؟؟  ولی آیا مردم از غروب جمعه به چه جرمش فرار میگنند چرا اسم غروب جمعه ها گل چهره ها  را به افتاده گلی تشبیه میکند ؟؟؟؟؟ من که سر در گم شده ام جمعه جرمش چیست که از مغرب پر آرامشش میگریزند؟؟!!!

گروهی این غم زوال را به دوری  از با هم بودن ها و بی مشغلگی نسبت میدهند از محصلان که جویا شوی عصر جمعه را معنای آماده شدن برای صبح آغاز یک هفته با علم بودن را نسبت میدهند

اما اگر به من باشد که میگویم غم غروب جمعه غربت است!!!؟؟؟ غربت ؟ آری غربت مردی که عمریست روز های جمعه بعضی هامان برای تجدید عهد خود برایش ندبه میخوانیم 


آری غربت جمعه غربت مهدی است غربت کسی که انگار منتظر تر از ماست و ما فراموش کرده ایم انگار که اگر اشک و لابه های پدرانه او نبود معلوم نبود تا به حال چه بهر سرمان آمده بود از دعا های پدری چون اوست که ما غروب جمعه دلمان میگیرد گمشده داریم ولی در میان گمشدن های خود گمشده اصلی را به اعماق مخفی حافظه سپرده ایم ,ولی دلمان  .دلمان هنوز چشم های خیس به نشانه انتظار خود را  به راه پدر دلسوز دوخته است تا با حضورش طراوت را به روح و جسمش ببخشد


ولی آقای مهربان ما دلما روح ما جان ما زخمیست از گناه روی لابه به پروردگار را نداریم شما مثل گذشته واسطه شوید تا پاکیمان به جوهر وجودی چون شما به مهر حضرت تعالی برسد .

تا پاک شویم و با اعماق وجود  نوای شیرین اللهم عجل لولیک الفرج را سر بدهبیم 

دعا کنید بیاید




اشعار عاشقانه حافظ

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

******



سلام به خودم

آیا خوبم ؟؟

بد نیستم شکر

دلم پره ؟؟

آره دلم خیلی پره

از کجا ؟؟

از همه جا

از غربت از این که دیگه خیلیا نسبت به خیلی چیزا بی توجهن  ای داد بی داد

از ی این سیل انسان ها از این که چرا چی شده اینجوری شده همه غم دارن غم غم غم .

آینده  نامشخص  حال به  هم ریخته  گذشته فراموش شده 

دلم برا رفیقام میسوزه این روز ها سینه من  شده پر راز همشون میشینن کنارم میگن محمد وقت داری باهم حرف بزنیم هرکی واقعا یه دردی داره

بعضیا  رو روحیه میدی بعضیا رو آروم میکنی اکثرشونم بهشون یه حرفایی میزنم که واقعا خودم بهش عمل نمیکنم

ولی رفیقامن نمیشه بی تفاوت  باشم میشه ؟؟ من نمیتونم پرشدم دیگه از حرف

چندشب پیش به یکیشون دیگه واقعا نمیدونستم چی بگم

60درصدشونم یه درد دارن بی پولی

این همه مشغولیت فکری مشغولیت های خودم که هیچ کس نیس که براش بگم دلیلی هم نداره بگم  پر پر شدم 

خیلی  به راهکار های مختلف فکر میکنم حتی افرادی هم که کاری از دستشون بر میاد بلاتکلیفن

این ایام نگاه های دانشگاه روم سنگین شده همه دنبال علتن همه با طعنه حرف میزنن ولی به قول یه مرد که خیلی چیزا ازش یادگرفتم(آقاجونم) :

بابا از کنار برو و خیلی از حرفا مردما نشنیده بیگیر  منم همین کارا میکنم یدفعه هم گفتن: بابا مردونگی و لوتی صفتی و صراتی مستقیم و جای یاد نیمیدنا  باید یادبیگیری بابا مکتب مولا علی دانشگاه مردونگیه  . دم شما گرم آقا جون مولا پشت پنا دون  ایشالا همه یادگیرن

خلاصه گوشی برا حرفا ما نیس جز گوش شنوا 

با خنده روزانه و شبانه خودما آروم میکنم  

مرد نباید خم بشه وگرنه دیگه مرد نیس

معبدم و هم آوردم تو قلبم تا همین جا عبادت کنم

پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست

حرم و دل یکیست کعبه و بتخانه یکیست

این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست

گر نظر پاک کنی کعبه و بت خانه یکیست


زمستون امسالم داره میاد نکنه یخ کنم ؟ولی ما دستمون و با نفس خودمون گرم میکنیم

شکرت حضرت عشق    ای همیشگی ترین عشق در حضور حضرت تو

اخی حالم جا اومد یکم خوبه همیشه بیام اینجا ولی اونجایی هم که میرم بعضی اینجاس

یا علی مدد




سلام به خودم و بقیه

امروز به لطف خدا روز خوب و پر فشاری و پشت سر گذاشتم


از صبح سر کار بگیر که اگه حواسم جمع نبود و خدا رحم نمیکرد ممکن بود الان دیگه نباشم که توی وبلاگ متن بنویسم تا اخر ظهر. تمام  این موارد یکی یکی حل میشد


امروز ظهر دیر رسیدم از بس خیابونا ترافیک بود برای ولنتاین واقعا فلسفشو نمیدوننم و علاقه ای هم ندارم بدونم فقط یکی گفت روز دوست داشتنه !!!


یعنی تو کل سال یه روز باید دوست دداشته باشی دوست داشتن یه روزس ؟؟؟؟


مسخره اس بگذریم


خدا قوربونش برم یعنی بهترین شخصه واسه آرامش


سبب سازه وقتی میبینم خونوادم  آرومن .خواهرام آرومن من هم آرامش میگیرم ولی واقعا اگه اطرافیای آدم  ارامش نداشته باشن طبیعتا


منم نگران میشم مثه بیماری بابام که نگرانم کرد و خدا روشکر الان بهترن و.


خدایا شما از همه به ما نزدیک ترید لطفا هوای آررامش و آسایش همه بنده هاتونو داشته باشید که دارید


شبه عیده خدایا یه فرجی هم واسه کسب و کار بکنید که خیلی خرابه


الهی امین

یا علی مدد


سلام


هوای دانشگاه سنگین شده و نمیدانم چرا نفسم را تنگ میکند


ترم پیش رو سنگین ترین ترم و بقیه داستان


امشب به دیدن رفیقی رفتم که تنها هوای دانشگاه در سقف او نفسم را تنگ نمی کند دلم برایش تنگ شده بود


یک سال سنگ صبور بودن برایش کافی است که نام رفیق و برازندش کنم من البته کم نزاشتم تو رفاقت


ولی سخته اهن باشی و اون قدر چکش بخوری تا فولاد بشی


خیلی وقته دارم چکش میخورم ولی فولاد درونم فولاد شکستنی است


ضربات این روز ها  چکش سنگین تر از قبل شده و فولاد شکستنی تر


یادش بخیر پیمان تابستون هر کس که میخندید میگفت: خنده اش خونیست اشک آمیز


یاد این حرف که میوفتم کمتر میخندم


شکر خدا  خدایا بی تو هیچیم تهی تر از خالی و خالی تر از تهی


به نگاه خودمان سمت شما محتاجیم





















رفیق اگه رفیق باشه از خاک بلندت میکنه اگرم رفیق نباشه زمینت میزنه

خلاصه که بفبهمید با کی رفاقت میکنید


رفیقی بهتر از خدا و اهل بیت نیست


باهاشون رفیق باشید بهشون اعتماد کنید و ازشون اطاعت


جوری بلندت میکنن که نفهمی کی بلندت کرد


یاعلی مدد


شب های جمعه از دورانی که خودم و به صورت مبتدی شناختم برایم حسی عجیب داشت عجیب و دوست داشتنی 

کودکی ام با شوق جمعه ها و تعطیلی و کودکانه های بسیار عجیب و غیر قابل وصف این شب را صبح میکردم

دوران نوجوانی ام با شناخت بهتر خودم و اطراف و به خاطر شروع زندگی جدید  شب های خلوتم نام گرفت


اما اواخر نوجوانی و اول جوانی شوق درس خواندن زایدالوصف  و جبران  عقب ماندگی برای المپیاد بود بعد از اون هم موقع خلوت و تا حدودی  رویا بافی  نمیدونم چرا ولی خیلی دوست داشتم ریاضی دان باشم شاید توهم بوده شایدم جو گیری


اما دوران کنکور شب های جمعه طبق برنامه ام وقت خواندن لغات انگلیسی بود که هیچ وقت انجام نشد چون علاقه ام نبود   و استراحت  . حس و حال بینهایت عجیبی بود صدای ستار در آن شب ها و موارد دیگه ای فقط و فقط آرامش این شب را برایم فراهم میکردند


اما حالا چند سالی ازدوره های بالا میگذرد و احوال به کل دگرگون است کمی که به روند نگاه میکنم هیچ یک از احساسات بالا را نمیتوانم حس کنم به جز اشتراک آنها


اگر آن موارد بالا برایم حس خوب بود پس حس الانم  چیست ؟؟


یه جایی شنیدم که گفت : شبای جوونی چه بی اعتباره  همش بی قراری همش انتظاره . یه اینطور چیزایی


یه باحالی که داشتم چندین سال پیش مسجد کوفه بود غیر قابل وصف اول نوجوانی بودم ولی ابهت مناجات مولا رو داخل مسجد حس میکردم


شبای جمعه به نظرم خداوند هم حس دیگری دارد حس بخشندگی حس به آغوش کشیدن ما  تا که بتوانیم خودمان را پیدا کننیم و معنای اصلی آفرینش را درک کنیم


پس باید گفت : تو که معنای عشقی به من معنا بده


خب پس بعد این درد و دل که نمیدونم چرا همش کتابی شد باید بگم خدایا  آرامش و به همه بندهه هات عطا کن  بیا و از خطاهای ما بگذر  تو این شرایط سخت اقتصادی عاقبت هممونو بخیر کن


خدایا راضیم به رضای شما  خودتون کمک کنید


یاعلی مدد



 


این هفته اون قدر کار داشتم و دارم که نگو


ولی ته دلم یه شادی هست شاید به خاطر تولد مادرمون حضرت زهراست


خدا رو شکر که همچی آرومه غیر از اقتصاد مملکت خدایا به بزرگواریت قسم برس به داد مردم 


دیگه کاری از دست کسی بر نمیاد واقعا


سه ساعت دیگه امتحان جبر شروع میشه امید به خدا ببینیم چی میشه تهش


خدایا عنصر اصلی زندگی آرامش زندگیه آرامشو از هیچ کس نگیر


روز مادر رو هم به تمام مادران تبریک عرض میکنم  انشالله در سایه حضرت زهرا سلامت باشید


یا علی مدد



سلام ودرود


هفته ای که گذشت با تمام فراز و نشیب هایش در مجموع خوب بود


ولی انگار این آخر هفته باید با یه سر ما خوردگی سنگین دست و پنجه نرم کنم الان حال و روزم زیاد خوب نیست


امید به خدا خوب میشم باید خوب بشم چون کار خیلی دارم


خدارو شکر


خیلی وقت هم هست که شعر ننوشتم یا حتی شعر های من در آوردی هم نگفتم  دو ماهی هست که تمام نوشتارم به موتون طولانی ختم میشه

تشکیلاتی هم ننوشتم جزوم رو هم در حالت 70 % ولش کردم ماشالا مگه مشقولیات دانشگاه میزاره


.

!!!!!!



تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.

تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.

بسی گفتند: – دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما … نوشداروست!

چه غم دارم که این زهر تب‌آلود،
تنم را در جدایی می‌گدازد
از آن شادم که در هنگامه‌ی درد،
غمی شیرین دلم را می‌نوازد.

اگر مرگم به نامردی نگیرد:
مرا مهر تو در دل جاودانی‌ست.
وگر عمرم به ناکامی سرآید؛
تو را دارم که مرگم زندگانی‌ست.


فریدون مشیری  شاعری جالب و جلب ودلنشین


خب دوباره جمعه شد وقت دلتنگی برای عزیزی بی همتا رفیقی مهربان امامی صبور


اللهم عجل لولیک الفرج



یاعلی مدد



سلام و درود


یکشنبه های بی وقفه گذشت با تمام فشار هایش و ناامید شدنم


مریضیم تازه شکوفا شده ولی انقدر کار دارم و خیلی هم عقب موندم که دارم میکشونمش دنبال خودم تا خوب بشه   جسم مال منه یا من مال جسم ؟؟؟!!


خیلیا من وامروز نا امید کردن ولی من امیدم خداست اون نا امیدم نکرده


بین این همه فشار ها خبری که بهم رسید خوش حال شدم آخه صدای مادر خوشحال بود با خودم گفتم دیدی خدا هواتو داره محمد به مادر گفتم که ببین چی گفتم بهتون ؟


خدایا شکرت شکر ررررررررررر    رفیقی جز شما ندارم یعنی پیدا نکرم شما  رفیقمید و بس  ب


دل را امانت حضرت عشق است نزد ما  به شرط خیانت در امانت 


الهی راضیم به رضایت












سلام و درود


این روز ها برایم سخت ترین روز هاست


بدونه وقفه و درنگ  از ساعت 8 شروع میکنم تا دو نیم نصف شب از خوابگاه تا ان بیست دقیقه ای راهه و امروز مجبور به دویدن شدم


مهندس زارع اسمم  رو گذاشته اقای مطیعی ارشد حالا تا یه هفته میگفتم ارشد نیستم این هفته دیدم  میگه باشه ارشد کلاسی اخه مگه چیزی رو پیشونی من نوشته


امروز یه ده باری صدام زد .یه مدار پنوماتیکی بستم تا اخر کلاس دست از سرم برنداشت آدم کار بلد و باید پرستید واقعا انسان فوق العاده ایه مومن درجه یک خدا حفظش کنه


خدایا شکرت




از این ترم خیلی راضیم کار زیاد دارم ولی .


کلاس تحلیل یه درخواستی به استاد دادم که فکر کنم دوباره پام و به خانه فرهنگ میکشونه


 خواهش

عزیزان محترم سراغ برنامه های JADKU رو از من نپرسید لطفا که نمیدونم   دم شما گرم


این هفته مجبورم بمونم اونم در زمانی که بابام به همفکریم و کمکم نیاز دارن تو روی خودشون نمیادن بنده خدا ولی خب از این که سه وعده زنگ میزنن معلومه بابام به این که الان من باشم و همفکری بدم بهشون  خدایا خودتون هر چی خیره رقم بزنید

دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد

دلم گرم است ،☺️
 میدانم بدون لطف او تنهای تنهاییم  برایتان من خدا را آرزو دارم.

من درپی خویشم به تو بر میخورم اما

خدایا شکرت


یاعلی مدد




سلام و درود


بازهم تا به خودم اومدم آخر هفته شد

اخر هفته بعد از مدت ها این موندم کاشون خسته کنندس ولی کلاس بود دیگه کاریش نمیشد کرد

این هفته نیستم خونه که کمک دست خانواده باشم و یکم اذیتم

دیشب شب خیلی ارامش بخشی بود امام زاده ابراهیم کاشون خیلی ارامش عجیبی بهم داد

شکر خدا

امشب بعد از خستگی ها و دوندگی های یک هفته با رفیقی که تنها رفیقمه رفتم بیرون خیلی خوش گذشت پارک بام شهر جایی که ازش زیاد خاطره دارم  خستگیم کامل در رفت خداروشکر


ای کاش تو این شبای نزدیک عیدی همه خوش حال باشن مشکلات و با ایمان به خدا میشه پشت سر گذاشت ولی با غم خوردن  کاری حل نمیشه حل میشه؟؟ نه


ای کاش همه به عروسی و عقد و شادی باشن  و خوشبختی



هفته سنگین با تلاش و اعتماد به خدا تموم شد وارد آخرین هفته تحصیلی میشیم سالی با فراز و نشیب زیاد بلاخره داره تموم میشه سال نو میشه  احوال نو میشه افکار و انشالله


و اما شب های جمعه شب هایی که انگار خداوند یه جور دیگه به بنده هایش نگاه میکند نگاه خاص پس زیاد دعا کنید


حواسمان به خودمان و اطرافیانمان باشد



از هر چه می‌ رود سخن دوست خوش ترست

پیغام آشنا نفس روح پرورست

 

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ ای

من در میان جمع و دلم جای دیگرست

 

شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر

چون هست اگر چراغ نباشد منورست



اللهم عجل لولیک الفرج


یاعلی مدد






سلام و درود


خستگی و امتحان و درس وکه هیچ .عیب نداره باید باشه دوری در شرایط سخت خونه هم که اونم بگذریم


الان که دارم نگاه میکنم میگم درست گفتم به محمد امین که من هر هفته که آخر هفتش حسابی استراحت کنم و خستگی در کنم هفته بعدیش  سخت ترین هفته ترم میشه  بود این هفته سخت ترین و خاطره انگیز ترین هفته هم بود


این هفته خستگی و درگیری ذهنی نذاشت زیاد کارام به پیش بره ولی خوب بود امتحان سخته اجتهد و خوب دادم

 

این رضایت نصفه و نیمه از اعمال این هفته داشت من و با خودش میکشید تا تموم بشه که پرپر زدن رفیقم هم جلو چشم اومد. تا حالا واسه دگرگونی و احوال هیچ کسی این قدر شکسته نشدم که این دفه شدم  رفیق قدیمی نیستیم ولی توی این چند سال خیلی بهم عادت کردیم  هیچ کسی به اندازه من و اون دانشگاه و متر نکرده

ای کاش باهام حرف میزد قبلا نمیدونستم چیکار کنم باهاش چه فکر هایی اومد و رفت تا به یه  موضوع و گریزی برسم


عمش داشت آتیشم میزد تو بد شرایطی بود 

اونقدر درگیرش بودم که شرایط خودم  مشکلاتم و یادم رفته بود

دامنه جوک هام ته کشید دیگه تا یکم  حالش جا اومد تا که خندید منم خندیدم و بستمش به رگبار

خدایاشکر بازم تنهامون نذاشتی

خدایا شمارو به حق این ماه عزیز حال دل هممونو خوب کنید

نقل قول : مواظبمون باشید

آخر سالیه هم هیچ سفره ای خالی نباشه

آمین


یاعلی مدد









سلام و درود

این دوروز که برگشتم خونه خیلی چیزارو متفاوت دیدم
 به اندازه 16 روز دوری اتفاقات زیادی افتاده بود که از خیلیاش خبر نداشتم  از دست تنها بودن پدر  که حالا  با اومدن من حس میکنم یکم از دغدغه های فکریشون کمتر شد

تا خیلی چیزای دیگه

ای کاش کارمون فردا اوکی بشه تا یکم یه نفس راحت بکشیم


این چند وقته واقعا نمیدونم کجام کاشان که هستم هم اصفهانم هم کاشان  اصوانم که میام فکرم کاشونه  نمیدونم چرا ولی متناسب با شهر لهجه نگارشم تغییر کرد

نمیدونم این روزا کارایی که میکنم درسته یا نه ولی احساس میکنم  درست باشه ؟؟؟؟!!!!!

خیلیارو خیلی وقت بود ندیده بودم امروز فرصت شد بعد بیست و چند روز اقاجون و مامانجون برم ببینمشون دلم بدجور حواشونو کرده بود خدا حفظشون کنه مامانجونم دیگه خوب بشن ایشالا


امشب شب قشنگیه شب تولد ابن الرضا آقا امام جواد هستش شب آرزوها امشبه شب حاجت روایی امشبه (عیدتون مبارک)

خدا شما رو به حق این ماه عزیز اول ببخشمون دوم حال دل همه رو خوب کن سوم هم آرزوی همه آرزومندا رو برآورده کن یه نیگایی هم به بنداز خداجون همین مارو بس


دلم بدجور هوس مشهد و کرده یه سری رفتن مشهد یسری هم رفتن راهیان منم جاموندم یعنی باید میموندم
امیدوارم امام رضا و شهدا برامون دعا کنن



و اما از همه دارم میگم فکر کنم خستگی دیگه داره کار خودشو میکنه
.

.


خدایا سرپا امیدم  و  اعتمادم  و میدانم که بخشنده اید و  من  نیاز به بخشش پس به امید خودتون


یا علی مدد







سلام و درود


خستگی و امتحان و درس وکه هیچ .عیب نداره باید باشه دوری در شرایط سخت خونه هم که اونم بگذریم


الان که دارم نگاه میکنم میگم درست گفتم به محمد امین که من هر هفته که آخر هفتش حسابی استراحت کنم و خستگی در کنم هفته بعدیش  سخت ترین هفته ترم میشه  بود این هفته سخت ترین و خاطره انگیز ترین هفته هم بود


این هفته خستگی و درگیری ذهنی نذاشت زیاد کارام به پیش بره ولی خوب بود امتحان سخته اجتهد و خوب دادم

 

این رضایت نصفه و نیمه از اعمال این هفته داشت من و با خودش میکشید تا تموم بشه که پرپر زدن رفیقم هم جلو چشم اومد. تا حالا واسه دگرگونی و احوال هیچ کسی این قدر شکسته نشدم که این دفه شدم  رفیق قدیمی نیستیم ولی توی این چند سال خیلی بهم عادت کردیم  هیچ کسی به اندازه من و اون دانشگاه و متر نکرده

ای کاش باهام حرف میزد قبلا نمیدونستم چیکار کنم باهاش چه فکر هایی اومد و رفت تا به یه  موضوع و گریزی برسم


غمش داشت آتیشم میزد تو بد شرایطی بود 

اونقدر درگیرش بودم که شرایط خودم  مشکلاتم و یادم رفته بود

دامنه جوک هام ته کشید دیگه تا یکم  حالش جا اومد تا که خندید منم خندیدم و بستمش به رگبار

خدایاشکر بازم تنهامون نذاشتی

خدایا شمارو به حق این ماه عزیز حال دل هممونو خوب کنید

نقل قول : مواظبمون باشید

آخر سالیه هم هیچ سفره ای خالی نباشه

آمین


یاعلی مدد









سلاااااام و درود 


عیدتون مبارک  انشالله سالی  همراه با سلامتی و موفقیت پیش رو داشته باشید 


اولین شب سال با مصادف شده با شبی که اغوش خداوند بر روی بندگانش بازه شبی که مارو یاد مولای  حی و مهربانمون میندازه  عجیبه ولی واقعیت داره پس باید قشنگ درکش کرد و از دعا چیزی کم نذاشت 


دعا کنیم که بتونیم عوض بشیم بتونیم هر سال بهتر از سال های بعد باشیم 

تلاش کنیم حال هم و خوب کنیم  منفی هارو کنار بزاریم و از واقعیت ها دور نشیم 


من زیاد حرفی ندارم فقط بهترین دعا ها و ارزو هارو برای همه مردم دارم ای کاش سالی با ارامش اقتصادی و فکری داشته باشن  ارامش فقط و فقط همین و بس 


اللهم عجل لولیک الفرج



یاعلی مدد



سلام و درود

یکسال گذشت فراز داشت نشیب داشت دعوا داشت قهر داشت آشتی داشت

سکوت بود دوری بود گریه بود خنده بود  بیست بود افتادن بود بیماری بود  سلامتی بود 


تمام جمله هایش به بود ختم شد از فعلش پیداست بود

گذشته را برای عبرت آفریده اند نه برای مرور البته خاطرات شیرین و هم برای انرژی گرفتن فراموش نکنیم خاطرات بد و باید دور ریخت سخته ولی میشه


سال یک ربع دیگه نو میشه باید خاطره های نو ساخت تا سال بعد در همین حوالی دل تنگ خاطراتمان شویم


اعتماد و ایمان به خدا در هر سالی باید بیشتر از سال های دیگر شود ولی خودم را عرض میکنم گاهی اینقدر درگیر میشویبم که به  جای یادآوری آرامش بخشی چون خدا  کفر هم میورزیم بله دیگه نا امیدی کفره .


حواسمون باشه انسانیم عقل داریم احساس داریم فکر داریم از هر کدوم از این ها کم بذاریم بی تعارف بگم بازنده ایم


ماورای عشق را تمرین کنیم عشق حضرت عشق را در دل تقویت کنیم  در کل با عشق زندگی کنیم

شکست هارو فراموش نکنیم سر هم کنیم تا پایه ای برای پیروزی شود


هر چی به آخرین لحظات میرسیم نمیدونم چرا اشک تو چشام حلقه میزنه دم عید ها هر سال برای من همون موقعی هست که یکی گفت گریه خوبه گاهی باید باشه



دلم برای حرم امام رضا تنگه دلم برا مزار رفیق شهیدم تنگه ای کاش دعامون کنن


و در آخر خدایا هر چیزی که به بندگان خوب خودت عطا میکنی به ما هم عطا کن
خدایا کسی تو این سال غم نداشته باشه

خدایا موانع خیلی چیزا واسه مردم حل بشه

خدایا ظهور امام زمان در این سال رقم بخوره

خدایا کمک کنید جز به رضای شما حرکتی نکنیم


الهی به امید خودت

 


سال نو مبارک

برای آخرین بار در سال 97 یا علی مدد



سلام  و درود 


وقتی که من  نوجوون بودم برای خودم روز شمار عید میزاشتم یعنی حساب تعطیلی ها رو همش و داشتم وقتی یه روز طی میشد یک روز از فرصت خودم کم میکردم  آخه خیلی خوش میگذشت نمیدونم چرا ولی اصن یه حال و هوایی داشت تمام عشقم به این بود که برم دید و بازدید و فوتبال کنم و فیلم ببینم 

ولی نمیدونم چرا الان چهار روز از تعطیلات میگذره و من دلم میخواد زود تموم بشه برم کاشان الان دل خوشیم 

فقط اینه که برم سرکار و بیام خونه و یکم بشینم پای لب تاب و پروژه .    هر جا هم که بری حرفا تکراریه اخه میدونی همه جا فقط تا میری یا سرشون تو گوشیه یا از اقتصاد میگن یعنی طوری شده که مردم مجبورن از این چیدا حرف بزن یه حرف قشنگ و به دل نشین از کسی در نمیاد من که این چند روز زیاد ندیدم امروز یه کسی رو دیدم که خیلی شبیه به یکی از دوستام بود حسابی یادش کردم امروز اما یه انرژی عجیب و مضاعف دارم رفتم خونه ابا اجدادی  خونه ایی که تا سیصد سال و میدونم اجدادم داخلش به دنیا اومدن اصلا یه حال و هوایی داشت کلی انرژی گرفتم جدا که صفای خونه های قدیمی فوق العادس 


خیلی دوس دارم یکیشو داشته باشم امروز وقتی فهمیدم بعد سیصد سال فروختنش حسابی شوکه شدم ولی خب دیگه کاریش نمیشد کرد 

و اما دعا خدایا میگن تصادفات زیاده  خدایا سفر تمام مسافر هارو بی خطر کن 

خدایا مشکلات همه رو حل کن 

اخرشم خدایا  امیدم فقط به شماست 


یا علی مدد 


ضیافت های عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار 

خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن دریا 


چه امیدی به این ساحل خوشا فریاد زیر آب 

خوشا عشق وخوشا خون جگر خوردن خوشا مردن خوشا از عاشقی خوندن


نه از دور و نه از نزدیک تو از خواب آمدی ای عشق 

خوشا خود سوزی عاشق مرا آتش زدی ای عشق 


فریاد زیر آب با این که خیلی وقت بود داریوش گوش نکرده بودم ولی امشب دیگه هوس کردم 

 

اقاجونم یادمه بهم گفتن که بابا  زندگی مثه یه نوار دولبه هر لبشم هزار ساز داره اونقدر تو ریل روزگار میگرده تا تموم بشه اون وقت باید بزنی لب بعدی تا سازای اون طرف نوار و ببینی  الان که دارم نگاه میکنم میبینم امروز نوار زندگی و مردم صد لبه زدن و هر ساعتی دارن یه لبشو گوش میکنن ولی غافل از این که یه بارنواره تو ضبط صوت روزگار بپیچه اون وقته که نوار زندگی از بس طولانیه گیر میکنع تو دستگاه و خدانکرده پاره میشه 

پس همون نوار دولب بهتره که اگه پیچید بشه نجاتش داد بشه دوباره جمعش کرد و گذاشت تو دستگاه واسه دوباره گوش دادن به سازش خب بگذریم 


و اما عشق واقعی 

یادم نمیره دو ماه پیش به یکی از دوستانم که قصد ازدواج داشت گفتم الان که یکی شدید دیگه من و اون نیستید مایید یعنی باید یکی بود باید فداکار بود باید همچی بود تکیه گاه بود و.

ولی خب الان ما واقعا با خدا این رابطه رو داریم  ؟؟ یعنی الان من نوعی تونستم اون قدر به جایی برسم که واسه خدا زندگی کنم برای رضایتش یا برای خدا فداکاری کنم و. یا این که حتی خیلی راحت  و بدون نگاهی کار خودمو میکنم اون طرف خدا اوکیه ولی این طرف ما میلنگه  


عین ا روی ممبر حرف زدم ولی اگه کسی خوند این یه تیکه پست امشب و با خودم بودما 

وگرنه همه خوبن انصافا کسی به خودش نگیره   )


و اما ارامش طوفانی خب به نظرم بهتر از بدون شرح  باشه


خب خدایا شکرت  اینم پست امشب 

خدایا لطفا به بزرگواری خودت بگذر از خطا های ما

خدایا به حق کرم بی انتهایت رزق و روزی حلال و نصیب همه مردم  کن 

خدایا دیگه هیچی شما خودتون بهتر از راز دل مردم خبر دارید حاجت تمام حاجت مندار و هم بدید

 

یا علی مدد 



سلام بر خالق باران

باران میبارد امشب دلم غم دارد امشب

         ارام جان خسته ره میسپارد امشب


درنگاهت مانده چشمم   شایداز فکر سفر برگردی امشب

قطره قطره اشک چشمم می چکد با نم نم باران به دامن


                  بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من


رنگ چشمت  رنگ دریا   سینه ی من دشت غمها


                  یادم آید زیر باران  با تو بودم با تو تنها

()

بلکه باران شوید از جانم گناهم 


باران  و  طراوت

 خداوندا شکر از این نعمت  بی انتها

خداوندا  خودت   کشور را از سیل هم نجات بده






موقع باران دعا مستجاب است 

هر کس این مطلب را خواند التماس دعا 

یاعلی مدد




روزی با پدرش تنها شدند از پدر پرسیده بود : گاهی اگر احساس خستگی کنی انقدری که ندانید چرا خسته اید چه میکنید؟؟


پدرش لبخندی زد و گفت : خستگی  های بدونه شرح !!!!!  ؟؟؟؟


با لبخندی که داشت آرام زیر لب گفت : مرهمی برای خستگی هایت نیست جز  مناجات خدا


.

نجات هفته : خدایا اگه نجاتمون نداده بودید الان شب سومی بود که زندگی جدیدم شروع میشد

ممنون که دوباره بهمون فرصت دادید


خدایا راضیم به رضای خودتون

خدایا و


یاعلی مدد



























ضیافت های عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار 

خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن دریار


چه امیدی به این ساحل خوشا فریاد زیر آب 

خوشا عشق وخوشا خون جگر خوردن خوشا مردن خوشا از عاشقی خوندن


نه از دور و نه از نزدیک تو از خواب آمدی ای عشق 

خوشا خود سوزی عاشق مرا آتش زدی ای عشق 


فریاد زیر آب با این که خیلی وقت بود داریوش گوش نکرده بودم ولی امشب دیگه هوس کردم 

 

اقاجونم یادمه بهم گفتن که بابا  زندگی مثه یه نوار دولبه هر لبشم هزار ساز داره اونقدر تو ریل روزگار میگرده تا تموم بشه اون وقت باید بزنی لب بعدی تا سازای اون طرف نوار و ببینی  الان که دارم نگاه میکنم میبینم امروز نوار زندگی و مردم صد لبه زدن و هر ساعتی دارن یه لبشو گوش میکنن ولی غافل از این که یه بارنواره تو ضبط صوت روزگار بپیچه اون وقته که نوار زندگی از بس طولانیه گیر میکنع تو دستگاه و خدانکرده پاره میشه 

پس همون نوار دولب بهتره که اگه پیچید بشه نجاتش داد بشه دوباره جمعش کرد و گذاشت تو دستگاه واسه دوباره گوش دادن به سازش خب بگذریم 


و اما عشق واقعی 

یادم نمیره دو ماه پیش به یکی از دوستانم که قصد ازدواج داشت گفتم الان که یکی شدید دیگه من و اون نیستید مایید یعنی باید یکی بود باید فداکار بود باید همچی بود تکیه گاه بود و.

ولی خب الان ما واقعا با خدا این رابطه رو داریم  ؟؟ یعنی الان من نوعی تونستم اون قدر به جایی برسم که واسه خدا زندگی کنم برای رضایتش یا برای خدا فداکاری کنم و. یا این که حتی خیلی راحت  و بدون نگاهی کار خودمو میکنم اون طرف خدا اوکیه ولی این طرف ما میلنگه  


عین ا روی ممبر حرف زدم ولی اگه کسی خوند این یه تیکه پست امشب و با خودم بودما 

وگرنه همه خوبن انصافا کسی به خودش نگیره   )


و اما ارامش طوفانی خب به نظرم بهتر از بدون شرح  باشه


خب خدایا شکرت  اینم پست امشب 

خدایا لطفا به بزرگواری خودت بگذر از خطا های ما

خدایا به حق کرم بی انتهایت رزق و روزی حلال و نصیب همه مردم  کن 

خدایا دیگه هیچی شما خودتون بهتر از راز دل مردم خبر دارید حاجت تمام حاجت مندار و هم بدید

 

یا علی مدد 



سلام و درود 


سر تاسر خیال من نقاشیای کاشیاش


       سبز میشن و ناز میکنن مستا شبا تو کوچه هاش هوای آواز میکنن




گذر زمان چیزی که با تمام وجود قابل لمسه چیزی که راحت میشه با نگاهی به پشت سر متوجه شد

گذشت سال پیش این موقع داشت سال دیگه هم این موقع داره البته اگه ما باشیم پس نمیشه جلوی ثانیه رو گرفت   میشه ؟؟؟ اگه کسی گرفت به منم یاد بده لطفا

تلخ و شیرین میگذره فقط باید شیرینی های لحظه هارو نگهداریم شیرینی هایی که هر لحظه که یادمون میاد واسمون تازه باشه  ای کاش میشد تمام لحظه هارو شیرین کرد این کارو میشه کرد نشد نداره


اما سیزده بدر امروز داشتم به سیزده سال پیش فکر میکردم  گذاشته بودم عکسا و خود حقیقیمو کنار هم  تفاوت و اشتراک  ها رو جمع و جور کردم روهم بدی نبود بیشتر برنده بودم تایه بازنده شکر خدا


اما امروز سیزده خوبی بود مگه میشه پیش فامیلایی که برات مثه داداشن باشی و خوش نگذره مگه اصن داریم ولی خب حافظه رو  هم نمیشه خونه جاگذاشت


13 رو میگن خوب نیس  والا ما که هرچی خاطره خوبه از  سیزده داریم خیلیم خب بوده روز خدارو الکی وصله میزنن بهش 

ولی خب از یه طرفم بعضی استان های ما با سیل دست و پنجه نرم میکنن که به حق خود خدا مشکلاتشون حل بشه ( دوستا و دشمنامونم تو این سیل شناختیم عراقیا لبنانیا و. کجایید برادرا )


بگذریم خلاصه پرونده 13 به در  98 هم بسته شد رفت انشالله سال خوبی که عیدش با مولا و بارون شروع شد و اخر عیدش با مبعث داره تموم میشه (راسی عید هر کی میخونه که قالبا مشتری زیادی نیست خیلی مبارک  باشه )  سالی پر از خیر و خوبی و برکت باشه


خدایا شمارو به  حق  پیامبر اکرم اون چه رو که به بهترین بنده هات میدی به همه مردم ما عطا کن اللهی


یا علی مدد


سلام 


تعطیلات تموم شد خدارو شکر باید برای سه ماه سخت اماده بشم خیلی کار دارم انشالله برسم همشو انجام بدم 


اما چرا  دفتر زندگی چرا از این تشبیه استفاده کردم  نمیدونم شاید چون قشنگ بود 

ولی  وقتی به گذشتم نگاه میکنم میبینم که زندگی واقعا مثه دفتر مشقه اون دفترایی که موقع اول سال با ذوقو شوق جلدشون میکردم و گیره میزدم تا نشه  یادمه وقتایی که خیلی خوش حال بودم و حالم خوب بود  خوش خط و قشنگ مینوشتم با چند رنگ ولی وقتایی که حالم خوب نبود و حوصله نداشتم اون قدر بد هط مینوشتم و کم رنگ که با هیچ عینکی قابل خوندن نبود افتضا  وقتایی که عجله داشتم کله جنگ قورباغه ولی فقط دو وقت تنبیه شدم و کتک و بدونه هیچ پذیرفتن دلیل خوردم اونم وقتی بود که دفتر سفید و گذاشتم جلوی معلم تا اومدم بگم که مریض بودم و دکتر بودم  کشیده  رو خوردم   البته تلافی کرد نامرد  دومی وقتی که دفترمو یادم رفت بیارم  وقتایی هم که بد مینوشتم که به یه اخم ختم میشد و  سر مشق جدید فقط اون دوبار برخورد شدید بود حالا دارم میبینم اگه اون دفتره  زندگیم بود  و من چیزی توی برگش نمینوشتن خب یعنی مرده دیگه  و اگه دفتر زندگی یادم بره یعنی کلا بیخیال زندگی شدم  که بازم یعنی مردم  پس یعنی زندگی میتونه دفتر باشه  

اما وقتایی که دفتر جلدش تمیز بود و خوش خط مینوشتم پاداشش بیست بود 

تو زندگی هم اگه قشنگ زندگی کنیم بیسته مال ماست اگه هم قشنگ زندگی نکنیم تذکر و تنبیه داریم 

ادامه مطلب


سلام


ثانیه ها واقعا در حال گذرن و فقط باید زندگی کرد 

این هفته واقعا هم خودم پر حرف بودم و هم بچه ها شبا آخر شب میومدن با هم حرف میزدیم چقدر حرف توی این دو روزه بچه ها برام زدن هر کدوم به یه جور و حالی

درسا هم که واقعا دیوونم کردن بابا این حجم واقعا بی سابقه س بازم شکر


و اما جایی شنیدم که گفت دلتنگی زبان نفهم ترین حس دنیاست حالا هی واسش دلیل بیار


(ولی اگه تورو نداشتم تو دانشگاه چیکار میکردم چقدر خوب شد که توی عملیات بدر شرکت کردی چقدر خوبه که آوردنت تو دانشگاه ما سه ساله همه چیم و میدونی

رفیق اگه تو رفاقت کم آوردم بگو بهم  تشکر )


امروز وقتی کتاب و بستم با خودم گفتم واقعا اگه خدارو نداشتم چیکار میکردم  واقعا کی بود که ببینتم و جوابم و بده با کی میخواستم حرف بزنم کی میخواست بهم انگیزه بده دستم و بگیره  هیچ کسی غیر خودش


و اما خاطره  خاطرات گاهی آنقدر دست و پای آدم و میبندن که گاهی اجازه زندگی و نمیدن خاطره هم اگه قشنگ باشه که دیگه میبرتت به ناکجا آباد امشب علی واسه این که ناراحت نباشم و غصه گوشیما نخورم که نمیدونم چرا فکر میکرد غصه میخورم شروع کرد خاطره گویی که دیدم  وایی چقدر غرق خاطراتش شده دیگه کلا بحثش از منم بیرون رفته بود خیلی آقاست دمش گرم خداحفظش کنه



دلم بدجور هوای مشهد و داره  یا امام رضا باید بیام حرف دارم حضوری


اللهم عجل لولیک الفرج


یاعلی


سلام و درود 


زمین فراخ و دشت و کوه سجاده  ما 

روح دل شادشود از غم پر باده  ما


بوی یاری بفرستاد به صحرا دل ما 

سوته دل ریخت به لعلم قدح تازه ما


راوی آورد خبرم را به دیباچه یار 

که سجودش بکشد هق هق و هر ناله ما


من به نازم که به این یار به هر مجلس ما 

روشنایست نگهش بین ره ظلمانی پر ضاله ما


   . .  


شب باشه امتحان باشه خستگی باشه ولی خب خوابی نباشه !!!!

شبم بخیر 

خدایا شکرتون

خدایا فردا یه نگاه با برکت به همه بنده هاتون  بنداز ید

یاعلی از تو مدد





سلام


گاهی اونقدر خسته و کم حوصله میشی که نمیدونی چجوری فرار کنی


خیلی احساس بدیه ازش خیلی بدم میاد اون موقع هایی که دل میگیره نمی دونی چرا ولی خب دیگه راهی نیس


فرار کردنی هم نیس اما یه روز یه کاری به رضا گفتم که خودم انگار دارم غافل میشم    توکل و یاد همیشگی خدا


امروز با یکی از بچا که خیلی پشتش حرف بود حرف زدم و سنگامو مردونه باهاش واکندم  به بقیه هم رفتم گفتم که خیالشونو راحت کنم


خلاصه رفاقت خیلی باب بازیه خیلیامون تو رفاقت کم میاریم  و خلاص  رفاقت دلیه  مگه میشه کم آورد اخه ؟؟؟؟

مبنای زنده بودن رفاقته  رفاقت با  خدا  پدر و مادر فرزند همسر و.و شهید عملیات بدر (گمنام)


هر آدمی خوش اخلاقیش شاخص بندگیشه  حرف خیلی قشنگیه همیشه توی گوشمه واقعا درسته

اخلاق اخلاق و دیگرهیچ


هرکی به یه جایی رسیده از رفاقت و اخلاقشه  دوتاش  که باشه    دین هست علم هست عشق هست پول هست تهشم شهادت


دلم امشب فقط با روضه مادر و کمی اشک آروم میشه


کی گفته گریه مرد بده 


مرد گریه کند معترف ضعفش نیست

رود اشکیست که از کوه حکایت دارد .


الهی راضیم به رضایت

شکرت که همه اطرافم آرام است


خدایا هر چیز که به خوبات میدی امشب به همه بده به لطف بی انتهایت


یاعلی از تو مدد










بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست


                              آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست


مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب


                   در دلم هستی و بین من وتو فاصله هاست .


بی تو هر لحظه ما را بیم فرو ریختن است


                مثل شهری که بر روی گسل  زله هاست


باز میپرسم از آن مسئله دوری و عشق


                                و ظهور تو جواب همه مسئله هاست




سلام


یک شب دیگر شب عاشقی شب حس کردن عطر خوش یار


این عشق از کجاست ؟؟؟ این مردم که شما  را ندیده اند پس به که دلبستند؟؟؟


یا صاحب امان شما را ندیده به جان  خریده اند


یوسف زهرا اگر نیستید شما را گله ای نیست  هر گله ای باشد از خود ماست


ببخش اگر روزی اشک شما را در آوردم 

برایمان دعا کن آقا جان شما دعا کنید تمام دور ها نزدیک میشود رویا واقعیت میشود و

.

امشب بعد مدت ها به خاطراتم رجوع کردم و تک به تکشون و مرور  کردم چقدر خاطره دارم به اندازه یک عمر


کمرمونم که دوباره داره اذیت میکنه !!!! فردا ایشالا به توفیق خدا کارت دارما خوب شو زودتر

خداروشکرت


خدایا امشب شب مزد و عیدیه دیگه این عید از این عیداست که ببخشید باید عیدی داد

 


دعا امشب همین و بس که


اللهم عجل لولیک الفرج به حق فاطمه (س)


یا علی مدد








سلام 


امروز دقیقا نمیدونم که چطوری بخونم که این حجم زیاد جزوه استاد تموم بشه 

فردا یکی از سخت ترین امتحانای تاریخ تحصیلم و میدم 

خدایا امیدم به شماست 

خدایا ارامش قلبی بهمون بده و ایمان راسخ 


دیگه دارم از برنامه هام عقب میمونم 

هر کی خوند التماس دعا 

یا علی 


ای رگای آبیت چو بستر عشق     شراب هستی به ساغر عشق 

ای کلام اخر به دفتر عشق        نوشتم ات به قلبم به شکل باور عشق 

سر به سجده بردم برابر عشق      شدی تو اول عشق شدی تو اخر عشق 

    .    .

اخرین قبل از ماه رمضان هم رسید خدارو شکر که زنده ایم و میبینیم  یواش یواش ماه عشق بازی با خدا  هم داره میاد همچی رنگ خدایی میگیره البته ای کاش 

هفته پر کار هم تموم و شد باید بگم  الهی شکر  

گوشیمونم درست نشد و روزای بدونه مجازی و موبایل و هم عالمی داره 


خدایا ای کاش مردم و زندگی ها و اخلاقا بر گرده مثه گذشته بشه  مثه  اون فیلم های دهه هفتادی که  هر وقت میبینم  واقعا مشخصه که مردم اون برهه اون قدر واقعا ساده بودن ولی الان  اوضاع فرق کرده  خیلی هم فرق کرده  ولی خب آدم ها تغییراتشون جالب نبوده 


بگذریم از هر چه بگذریم سخن خواب خوش تراست 


خدایا هر چه داریم و نداریم از توست 

خطا کاریم و  دو دست بخشش به سمت توست


اللهم عجل لولیک الفرج

 یاعلی


سلام

خیلی وقته نیومدم اینچا


گرفتارم اما نه  هر وقت میگم گرفتارم انگار خدارو فراموش کردم نه خدایا


ولی واقعا شما نگاهم نکنید کارام به هم میریزه نگاه کنید


اما خب امیدم به خوددونه و بس الهی راضیم به رضات


از ما حرکت و از شمام برکت


امشبم هم ریخته بودم ولی خدا روشکر حالم خب شد


الهی به امیدی خودتون یا علی مدد


سلام خودم


هوا گرگ و میشه و ساعت حوالی 6 صبح  پروژه تحلیل همین الان تموم شد


دلم یجوریه نمیدونم چرا آخه .


این روز هارو با سال پیش مقایسه میکنم میبینم همه چی عوض شده  وای چقدر تقییرات داشتیم خیلی ادما از زندگیم رفتن و خیلی اندک وارد شدن


جدا خیلی زمان همه چیزو درست میکنه  گذر زمان حوبه کی گفته بده واقعا خیلی خستم ولی خوابم نمیاد نمیدونم چرا


فکرم درگیر بود خیلی الان اروم شده خدارو شکر


خدا خودش کمک کنه  کارام به روال پیش بره تا همه چیز حل بشه


خدایا من  به ضعیف بودن خودم ایمان دارم ولی حد بزرگی شمارو تصور ندارم  اینم خودتون ببخشید چون ضعیفم اینجوریه

 در پایانم خدایا هیچ حاجت مندی رو نا امید نکن دم شما گرم

یاعلی مدد


ای عاشقان ای عاشقان زنجیر پای خود منم

تن خسته ام همچون شرر شوق فنای خود منم

راه گریز از این قفس بر من نمی بندد کسی

بر پای تاول دیده ام بند وفای خود منم

آئینه چشمان او صد رنگ بازی میکند

گر من سیه روزم بدان رنگ بلای خود منم

چشم امید از یاری یاران جانی بسته ام

در خلوتی بی مدعا دست بدعای خود منم

در بی نیازی های من همت اگر نازد روا

در خلوت بی خویشتن درد آشنای خود منم

آئینه چشمان او صد رنگ بازی می کند

گر من سیه روزم بدان رنگ بلای خود منم

آئینه چشمان او صد رنگ بازی می کند

گر من سیه روزم بدان رنگ بلای خود منم

ای عاشقان ای عاشقان زنجیر پای خود منم

تن خسته ام همچون شرر شوق فنای خود منم

راه گریز از این قفس بر من نمی بندد کسی

بر پای تاول دیده ام بند وفای خود منم

شبنم گرفته تاج زرد از آفتاب زندگی

بی تارگی ما را ببین عمری بجای خود منم


(نوستالژی )





دوسه روزه میخونم و از فردا سه روزی رو شروع میکنم که معادل 9 واحده رسما سنگین ترین روزهای تاریخ دانشگاه و پیش رو دارم  ( از این سخت ترم بوده )

استرس فردا و پس فردا و پس اون فردا ودیگر مسائل کلا انرژیمو گرفته بود خدا روشکر بعد از ظهر تونستم کام بک بزنم  و دوباره بلند بشم الان واقعا حووصله ام نیست که به هیچی  فکر کنم حتی به امتحان فردا فقط دلم میخواد که دست پر برگردم  از این سه روز سخت که باید فقط بشینم پای جزوه و کتاب خدایا خودت کمکم کن


حوصله ام واقعا سر رفته چند ساعت پیش به این فکر میکردم که این فردا میرم کاشون و میرم گار و یکم درد  ودل میکنم که یادم اومد که بعد امتحان فردا سریع باید برای بعدی آماده بشم یعنی باید دره این آموزش و گل گرفت   بگذرم


✍ این روزا هرچی به اطرافم نگاه میکنم  شادی نمیبینم توی خیابونم لبخندا درد داره شادی نیست امیدی در کار نیست

خدایا میدونیم تقصیره خودمونه ولی خودتون درست کنید تشکر.


و اما دعا : خدایا این امتحانا که چیزی نیست هوامونو داشته باشید توی امتحان های خودتون کم نیاریم و روزگار بهمون بخنده

خدایا امتحان دانشگاه و با ده میشه پاس کرد ولی امتحان زندگی و نه پس مثه همیشه تو امتحانا روزگارم کنارمون باشید


خدایا یه لحظه هم امیدواری و از هیچ کس نگیرید

اللهم عجل لولیک الفرج


و در پایان  الهنا و ربنا من لنا غیرک




سلام


نفهمیدم چی شد ولی مثه این که یک ماه تموم شد اونم چه ماهی ماه از اون ماه های باحال و درجه یک ماه رمضان

خلاصه امروز دیگه نباید منتظر حال و هوای افطار باشیم نباید به سفره افطار نگاه کنیم تا وقت این برسه که افطار کنیم نباید دیگه وقتی میرم کاشون منتظر ساعت هفت و جزء خوانی باشم وخلاصه ماه خدا رفت ولی سفره لطف خدا پهنه و جمع هم نمیشه ما از سر سفره بلند نشیم وگرنه خدا سفرشو جمع نمیکنه

ولی واقعا تنها کسی که هوامونو داره خود خداست و بس


عیده دیگه اونم از نوع خوبش پس عیدم مبارک عید بقیه هم مبارک برم برا دعا


خدایا اونچه انجام دادیم توی این ماه و خوباشا ازمون قبول کن بداشم ببخش خدایا کمک کن که دور نشیم  از خودت . خدایا هرکی هر حاجتی داره حاجت روا بشه انشالله و در پایان

اللهم عجل لولیک الفرج


یاعلی مدد


سلام


خیلی وقته که نیومدم اینجا  دلم بد جور هوای نوشتن و کرده اینقدر حرف برای نوشتن دارم که نگو  مرتضی رو پروفایلش پارسال زده بود زمانه دوخت لبم را به ریسمان سکوت که عهد عهد غم است و زمان زمان سکوت  توی اون زمان خیلی باهاش حال میکردم ولی الان نننننننه


این چند روز اینقدر درگیر بودم که وقت نکردم ساک کتاب ها م باز کنم فقط ساک دستیم که پرونده ها و مدارک جاد و بود و باز کردم

تیر ماهم رسید ماهی پر از خاطره انگار برام نوشته شده اتفاقات عجیب و قشنگ  غمناک و.از رفتن به مکه بگیر که دقیقا 15 یا 16 سال پیش یه همچین روزی اتفاق افتاد تا تولد خیلی از اطرافیان خلاصه تیر ماه خبی بوده خداروشکر


کاشون دیگه پرونده سال تحصیلیش تموم شده و باید بریم واسه تابسون و اوووووه کلی کار پیش رو میگن خیلی گرمه خدا به دادم برسه خدا به داد برسه براهمچیی



وای چقدر حرف دارم خدایا چیکار کنم ولش کن میگذرم  ولی خب باید بنویسم رو کاغذ

ولی فقط در همین حد که یادمون رفته اهداف والای زندگی و اخلاق و مردونگی و .غرور نابود کرده همه رو غرور بی جا


خدا رو شکر فقط همین واقعا  خدا ارام بخش تمام لحظه های ادمه شکر که هستی آخدا


یکمم شعر

نه به ابر نه به آب نه به آبیه آسمان بلند       من مناجات درختان را به هنگام سحر

نفس پاک شقایق را در دامن کوه  رقص عطر گل یخ را با باد

همه را میبینم میشنوم .

من به این جمله نمی اندیشم  به تو می اندیشم .



معین سنه  1368


بریم برا دعا


خدایا ما بدیم ولی ظهور و نزدیک کن مردم خوبن دارن اذیت میشن

خدایا کمک کن درست باشیم

خدایا دل همه رو خوش کن

در پایان الهی و ربی من لی غیرک


یاعلی مدد



و گاهی نمیدانی راه کجاست و به سرمنزل نمی رسی اینم حکایت ماست

بعضی وقتا داری میری ولی به خودت میای که ای دادی بیداد راه و اشتباه رفتی ولی قربون خدا برم که راهنماست دمی شما گرم آخدا اااااا

 

حال و هوام این روزا شبیه خودم نیس نمیدونم چرا شاید به خاطره اینه که هواسم به خودم نبوده شاید نمیدونم والا ولی باید فردا حالا یکم حواسم به خودم باشه به خودم برسم  ایشالا

 

خب دیروزم که سالگرد ازدواج حضرت مادر با حضرت مولا بود به به واقعا که دل شیعه به شادی اربابش خوشه

انشالله تمام زوج های جوون زندگی خوب و زندگی زیر سایه مولا علی داشته باشن انشالله با شمام هستم که گاهی میای یه سر میزنیا اره با خودتم فکر نمیخواد بکنی

 

خب برم سر دعا

خدایا دل همه خوش باشه خدایا جیب همه صدا بده خدایا همه مونو دسته جمعی ببخش و

 

 

 


در امروزیم و غصه فردا داغدارمان کرده که نکند فلان شود نکند بهمان شود


در امروزیم و افسوس گذشته رنجورمان که چه شد چه بود


لحظه لحظه روز های عمرمان در درگیری است درگیری که نمیدانم کی قرار است تمام شود ملالی نیست


اما باید دانست از زندگی چه چیز را میخواهی  زندگی را یا لحظه  را یا ارامش را یا همه چیزو

تا بیایم این و به جمع برسیم 40 سالگی و گذروندیم


حالا در این سن در این فکرم که زندگی بستر است بستری برای عبور    عم تمام زندگی هارا نگاه میکنم دست انداز فراوان شادی فراوان استرس زیاد و

اما هیچ کدام از زندگی های اطرافم را بسترش را بد نیافتم بستر زندگی آرایشش دست خودمان است بعضی ها جوری آرایش داده بودند که گویا دست اندازهایشان را احساس نمیکردند چون عنصر همراه عنصر ماورای همه چیز در کنارشان بود و در اعتماد کامل به آن به مسیر ادامه میدادند خدا و دیگر هیچچچچچچچ


غم جزعی از زندگیست شادی جزع دیگر  خداوند همه چیز را جفت افرید نه جدی غم و شادی زوجن یه زوج موفق  توی خونه همه هم زندگی میکنن مفت خورم هستن


خب الهنا و ربنا من لنا غیرک


خدایا بگیر دست همه اونایی که دستشون به  سمت خودته









سلام


روزها اینقدر گرمه ولی باید وایساد باید با تمام حرف و حدیثا جنگید باید ربات تموم بشه باید پرینتر ساخته بشه باید کانال تحویل گرفته بشه و


این روزا کارم فقط دویدنه  فقط دارم میدوم امروز به خودم اومدم دیدم صبح تا ظهره نشستم بگذرم


ولی تا روتخت بیمارستان بودم به این فکر کردم که دیدی حاج ممد دیدی مردنم زیاد سخت نیست یهو یه بشکن  و یاعلی  ولی کاری که عوض داره گله  چی چی نداره مام گله نداریم شکری خدا


تا چن وقت مجبورم شبا تنها باشم ولی خب  یادمه که میکفت     گر همه خلق بگسلند دوستی زما     رنجیده نیستیم که ما با خدا خوشیم


ولی خیلی خوبه که تو دنیا خدا رو داریم بااین همه که بدیم ولی خب یکی هست که همیشه خوبه امید به خودش


دارم به این فکر میکنم که چی شد درایو اکسترودر  امروز سوخت چقدر خوب شد سوییچا درست شد و چقدر دلم یجوریه چقدر گرونیه مگه دلار پایین نیومد!!!چرا مردم  اینقدر بعضیاشون بداخلاقن آچرا من اینقدر بد شدم  آچرا اینقدر خستم آچرا خوابم میاد 


وقتی ویو جلوت دریا باشه و بیابون باید داریوش گوش داد ما اینجا دریا نداریم بیابونه   ولی هر دوش نعمت خداست و بر نعماتم شکری واجب شکر


برم برا دعا        خدایا تو چشما هرکی نگاه میکنم یه مشکلی داره ما ضعیفیم جلو مشکلات کم میاریم خودتون هوامونو داشته باشید

خدایا  همین بسه که شما یه نگاه بندازید و مشکلا یکی یکی واسه همه حل بشه

خدایا مریضی زیاد شده خودتون همه مریضا رو هم شفا بدید

و در  اخر   اللهم عجل لولیک الفرج

الهی به امید تو

یاعلی مدد







سلام

گاهی اینقدر  زمان دیر میگذره که بایدالتماسش و کرد که نگذره ولی گاهی  لحظات شیرین خیلی زود میگذره   یوقتایی ممکنه به پشت سر نگاه کنم و ببینم که چقدر راه اومدم و چقدر دیگ دارم


خیلی وقته وبلاگ نیومدم چون تابستونم خیلی شلوغه ذهنم خیلی مشغول همیشه اصرار دارم تنهایی یکاری و انجام بدم تنهایی فکر کنم ویجورایی دوسندارم بارم رو دوش کسی باشه واسه همین خیلی دورم شلوغه

خداروشکر که داره مشکلاتمون حل میشه


دلم لک زده برای اون وقتایی که خودکارو  سررسید قهوه ایه از دستم نمیوفتاد و فقط مینوشتم ولی الان ناراحتم که نمیتونم بنویسم


بگذریم من شادم که اطرافیانم شادن شادم که میبینم بعضیا میخندن

برم برای دعا : خدایا خیلی کریمی خیلی خوبی اگه این چن وقته درگیرم و از شما جدا شدم ببخش اشتباه کردم هوای همه رو داشته باشه حاجت همه رو هم بده خدا جون


ودر پایان بدی از منه به خاطره بقیه عجل لولیک الفرج


یا علی مدد



و اما بعد از سلام

آخرهفته خوب و پرانرژی بود خداروشکر

و هفته ای پرکار آغاز شد ولیکن  یکم خستم انشالله که حل بشه

دلم مثه یه شیشه بخار زده تو زمستون شده با این که هوا  گرررمه دنبال علتم امااااا0.

ولی فردا روز بزرگیه عرفه روز شناخت ای کاش بتونیم درکش کنیم 

حضرت ثارالله و درک کنیم خودم و میگم آدم بشیم

و اما تیتر زدم همیشگی ترین فقط به خاطر یه بیت اونم باشه حسن ختام  امشب با یه دعا         الهی العفو 

 

ای همیشگی ترین عشق  در حضور حضرت تو

 

یاعلی مدد

 


خدایا به خاطر تمام مهربانی هایتان ممنون

گاهی وقتا به این فکر میکنم که  اگه شما نبودید ما باید با کی حرف میزدیم با کی در دل میکردیم و  واقعا شکرتون

 

خب این روز ها کمر بسته به کارم خودم برای یه نقل و انتقال اونم بعر از 11 سال اماده میکنم انشالله که بقیه کارها هم حل بشه

 

محمد امین و بعد از دو ماه تازه امروز دیدم  واقعا دلم حواشو کرده بود با همه تفاسیرش

 

گاهی وقتا فقط باید فقطه فقط

 

خب خیلی وقته شعر ننوشتیم

 

 

 

یاعلی مدد

 


سلام 

 

این هفته در بین درگیری های ذهنی همش به یاد سال گذشته و اتفاقاتی که در این ایام  برایم رخ میداد فکر میکنم یاد جامعه اسلامی یاد تنگه ابوقریب و

نمیدونم چرا این روز ها با این همه درگیری بازهم دلم به سمت جامعه پر میکشه این چند هفته افراد زیادی سراغش و از من میگیرن ولی خب واقعا جوابی ندارم براشون 

خب کاری نمیشه کرد 

 

همه جا جایگزین دارن نیروی جوون ولی جامعه من جامعه پیرمردهاست دلم خونه و بازم کاری نمیشه کرد یه زمانی میشد یعنی داشت میشد ولی بگذریم 

 

اما از کربلا که دلم هر روز در اتنظاره که ببینم مجوزم صادر میشه یا نه لیست بچه ها پر میشه یا نه 

خیلی کم طاقت شدم به شدت از این کار متنفرم  

امروز که با کلی امید رفتم دبیر خونه اسمم و داخل لیست دیدم گفتم مجوز صادر شد ولی دیدم نه مجوز کربلا نیست مجوز ادامه کار ناتمامه و باید تا زمان نزدیک تمام بشه 

 

خدایا شکرت برای همین که هستی برای این که نمیزاری داخل آمپاس باشیم 

خدایا شما خدای همه هستی حواست به همه ماها هست خب بازم شکر پس 

ولی یه خواهش هیچ وقت مارو به حال خودمون رها نکن  نمیتونیم هنوز اونقدر بزرگ نیستیم  نگاه شما نباشه خلاصیم 

 

خدایا هیچ چیز به اندازه عشق قیمت نداره  مولایمان علی (ع) از عشق علی شد و مولایمان حسین  از عشق شفیع شد 

 

 

عجب نعمتی آفریدی 

 

الهی و ربی من لی غیرک 

 


سلام

 

دلم برا اینجا تنگ شده بود 

فکر کنم یک ماهی هست که نیومدم  

ده روز نبود که از کاشون رفته بودم ولی الان که اومدم انگار داخل دانشگاه احساس غربت میکنم نمیدونم چرا هنوز میرم کارگاه تا آروم بشم 

دلیل این دل آشوبی و غربت و نمیتونم درک کنم ولی خب چرا  شایدم بدونم 

وقتی ببینی همه آماده کربلا میشن ولی تو

 

دلم هلاک نگاه آقاست

حسین جان

 

آقا جان دلم و میشن  پارسال از غربت اربعین  دستم به کاری نمیرفت ولی دلخوشیم جامعه بود 

ولی الان واقعا خستم کنارم باش  شما رو به علی اکبر هوامو داشته باشید 

 

با دل دربه درم انگاری چرخ زمونه حسابی لچ 

                            ولی حسی میگه که از این ستون تا به اون ستونم فرجه 

قبولم کن یا حسین میدونم روی شونم یه باره کجه 

 

خلاصه که آره 

 

و اما دعا 

 خدایا خودت از دل همه خبر داری  هر کی یه حاجتی داره دیگه  اگه میدونید که خودتون رسیدگی کنید 

واما خدایا  به حق غربت امام حسین از گناهان ما بگذرید 

 

.

یا علی مدد 

 

 

 

 

این است امروز ما 

 

 

 

 

 

 


سلام

 

خیلی وقته نیومدم  اینجا وقتی که از همه جا خسته شدم  اتفاقات خوب اومد مهمون آقا شدم کلی باهم حرف زدیم

اگه نداشتمت چیکار میکردم  فدای آن همه مهربانی ات رفیق دوران کودکی ام تا به حال .

 

این روز ها دلم کربلاست احوالم مال خودم نیست فقط  بوی حرم  احوالم را خوش میکنه ارباب ببخش به سه ساله شبه مادرم ببخش 

ببخش اگه مثه قدیم نوکری نمیکنم ببخش اگه لاف گدایی میزنم      حسین جان فدات بشم 

 

حسین منو یادت میاد همون گدای خونتم     حسین دیوونه همون نگاه مهربونتم

یه قطره اشکت و به یه دنیا نمیدم      یادم نمیره چقدر واست دویدم

ابرو دادی اما من ابروت و همیشه بردم       با این وجود بهم میگی بازم بیا من تو رو میخرم

 

یاد قدیما

 

هییییی شکرت خدایا

خدایا به امام حسینی که همه چیزش و برای شما داد گرفتاری همه گرفتارا و حل کن همه مریضا رو شفا بده 

بعد که به همه نگا کردی یه نگاهم به ما بکن خدای بخشنده  و مهربونم

 

به وقت ارامش طوفان درون .

 

 

 

 


تموم شد جلو چشمای خودم تموم شد

دلم به اندازه دنیا  براش درد میکنه  قلبم براش جاکنه قلب درده برگشته  دوباره

ولی بازم نمیفهمه  بازم نمیفهمه

بازم اشتبیاه  های قبل

 

یه زمانی 8 سالم بود اقاجونم گفت بابا یه وقتی بشه آدمی زادم بخرن و بفروشن  اره اقاجون الان ادمم میفروشن خیلی ساده میفروشن

 

خدایا خودت به داد همه گرفتارا برس

خب الهنا و ربنا من لنا غیرک


سلام

 

 

دلم برای وبلاگ خیلی تنگ شده بود  دلم برای خیلی چیزا تنگ شده 

این مدت که نبودم خدا کمک کرد و امام حسین طلبیدن رفتیم کربلا که خداروشکر خیلی خوب بود 

بعضی از مواقع  از رفتار بعضیا بهم میریزم نمیتونم بفهمم آخه چرا اینقدر حب ریاست مهمه  چرا واقعا 

اطراف آدم پر از نارفیقی و نامردی 

تا حالا اینقدر دلم پر نبوده 

خدایا به خودت پناه میبرم 

خدایا سنگ بدی جلوی پامه خودت این دست انداز و از جلوی پام بردار 

دلم برای نوشتن دلنوشته هم تنگ شده فکر کنم امشب باید بنویسم وگرنه خوابم بی خواب 

دلم برای صدای خسته داریوش هم تنگ شده 

 

عاشم مثل مسافر عاشقم عاشق رسیدنه به انتها     عاشق بوی غریبانه کوچ تو سپیده غریب جاده ها   من پر از وسوسه های رفتنم رفتن و رسیدن و تازه شدن  

   مسخ یک عشق پر آوازه شدن و.

 

 

الهی به حق امام حسین (ع)  کمک کن مسیرم و درست انتخاب کنم و گیر طوفانه نفاق و غرور و حسادت نشم 

کمک کن بتونم که

ودر  آخر اللهم عجل لولیک الفرج 

 


سلام 

 

این که امروز هشت صبح تا الان رختام تنمه که هیچ ولی امروز  با همه سختیش خوب بود چون سختیش و زیاد نفهمیدم

 

این روز ها خداروشکر با تمرکز و شرایط بهتر شد و باید غول بی شاخ دم هم یواش یواش آماده کنم که نوبت به من داره میرسه 

و اما دیشب که فهمیدم اوضاع وخیم تر از این حرفاس و تشکیلاتی که یه روز معبدم بود الان حال و روز خوبی نداره اوضاع از اونی که تصور کردم خراب تره وکل فضای فرهنگی داره روبه رخوت میره شایدم من احساس میکنم ولی دلم داره میسوزه برای نسلی که داره بدونه این که خودش بخواد براش تصمیم گرفته میشه و کلی شرایط بد تر 

 

بگذریم که البته جای گذار هم نیس 

امشب شب شهادت امام عسگری و فرداشب هم اغاز امامت امام حی 

شکر خدا یک سال دیگه زنده ایم البته تا الانش 

 

و اما دعا خدایا کمک کن بتونیم هر روزمان بهتر از روز قبل باشد 

خدایا به حق این شب عزیز غم و مشکلات مردم زیاده فقطم خودتون از همش خبر دارید خودتون حلش کنید 

و در آخر: ای که گفتی به برم آی گر بی تاب شدی 

                بی تاب شدم ای یار دانم که آگاه شدیپ

الهی و ربی من لی غیرک 

یا علی مدد 


سلام 

 

این روز ها واقعا سرد شده یا خیلی سرد شده یا من گرم نمیشم  نمیدونم والا 

 

هر سیستمی و میشه داخل نقطه تعادلش کنترل کرد چرا چون توی تعادل وپایداری محضه حالا به نظرم اومد که این و میشه برای آدم ها هم صدق داد 

اگه کسی تعادل و داخل زندگیش رعایت کنه خیلی راحت میتونه کنترل کنه هم زندگیش و همم دینش و پس تقوی یعنی نگهداری هم در نقطه تعادل آدم میتونه شکل 

بگیره حالا باید دوید تا به نقطه تعادله رسید که اصل قضیه اینجاست 
 

خیلی وقتا میشه احساس تنهایی میاد امروز این احساس و تو چشمای دکتر دیدم وقتی که من دید خیلی خوش حال شد با این که کار خودش و میکنه ولی حضورم بهش دلگرمی داد  که تنها نیست انشاللله که هرچی خیره 

 

اما دلمان کمی شعر میخواهد و بس 

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

حافظ

 

 

ودر آخر الهی من لنا غیرک 

یا علی مدد


سلام  

 

نمیدونم چطور شروع کنم چی بگم ولی فقط میدونم که به این یک کلمه ها کاری درست نمیشه حالا دیگه خودت حساب کار و بکن 

 

کسی که یک سال غصه شو خوردم و پاکارش بودم کارش حل شد خداروشکر میدونستم که حل میشه این و از قوت قلبی که امام رضا بهم داد متوجه شدم 

 

بازم شکر ولی کم براش نزاشتم و کنارش بودم   و الان خوش حالم که همیشه بهش روحیه دادم و نزاشتم خسته بشه 

 

حالام فقط خداکنارمنه که دم مبارکش هر لحظه گرم که لااقل اون هست 

 

آخر هفته هایی که دانشگاه میمونم در کل این چهار ساله بیخود ترین لحظاتم بوده اینم حکایتیه smiley

 

یروز یه بنده خدایی بود گفت که هیچ چیزی بهتر از صاف بودن  و صداقت نیست ولی الان کلا خبری از اون بنده خدانیست 

 

اگه روزگار بیرهمه تو مهربون باشه 

       اگه آفتاب میسوزونه تو سایبون باش 

اگه سرما کمین کرده کناره باغچه 

     واسه گل های نیمه جون تو باغبون باش تو مهربون باش

وخی قر نیا دل دل ن یهو دیر میشدا  و اوسادا  میبرن تخته پولاد  !!!!!!!wink

دیالوگ  ماندگار ارحام صدر  

 

و اما دعا 

اولین گام اللهم عجل لولیک الفرج 

دوم خدایا یکار کنید که از این بیشتر دوسدون داشته باشیم 

و در پایان هم الهی و ربی من لی غیرک 

یاعلی مددsmiley

 

 

 

 

 

 

 


سلام 

 

خاص ترین لحظات زندگی انسان دقیقا لحظه هایی است که از تفکر به گذشته دور شده ودر حال با نیم نگاهی به آینده صرفا در حال زندگی هستیم 

وقت هایی را به یاد دارم که در فکر گذشته و نگرانی آینده حال خود را از دست دادم  و به نظرم گذشته فقط و فقط برای خاطره بازی و عبرت هاست ولا غیر 

 

خب این هارو گفتم ولی به قول نا معلومی اگر آشفته خاطر هم نباشد که دل نیست    دله؟؟؟

 

و این خاصیت جوانیست و زمانی برسد که دلمان برای آشفته خاطری ها هم تنگ شود و فقط در حافظه به دنبالشان هستیم 

 

اندر این احوال جوانی   ندیدم اکسیری جز یاد خدا که درمان هر دردیست  

 

امشب برای احوال آشفته تمام اشفتگان عالم میخوانم 

 

الا بذکر الله تطمئن القلوب 

 

الان به این نکته میرسیم چرا خاص ترین لحظه عمر این لحظه است smileysmiley

 

و بعد از انکه بگوییم اللهم عجل لولیک الفرج  باید گفت الهی و ربی من لی غیرک

 

یا علی مدد 

 


سلام 
ا
 

شبانگاهی دیگر و هزاران راه نرفته و در پیش  امید به آینده با شوق و تلاش  بسیار و توکل 

 

و باید دانست که در این راه فقط اوست که همراه است و همپا 

 

الهی به حق مولایم حسین در این مسیر همپایمان و راهنمای همیشگی باش 

الهنا و ربنا من لنا غیرک
 

یاعلی مدد

 


سلام 
 

این روز ها چشم دلم قفل حرم امام رضاست هر وقت تو خودم میرم دلم برای درد و دل باهاش میره تا گوشه گوهر شاد همون جا که گنبد اقا در زیبا ترین و با عظمت ترین حالت خودش حال دل آدم و خوب میکنه 

 

رفیقم از دستم شاکیه چن وقته نشستم درست و مردونه با هم حرف بزنیم همش در حد یه فاتحه بوده وبس   خودت ببخش رفیقم 

 

خدایا دل تنگمون و به  دست دلگشای بی مانند یعنی خودت میسبارم خودتون کنارم باشید یعنی کنارمون  باشید 

 

برم یکم دعا کنم  

 

خدایا کمک کن انقدر عاشقت شویم که هیچ وقت احساس نکنیم تنهای جهانیم 

خدایا خودتون کمک کنید که غیر از حق چیزی از زبانم خارج نشه

خدای بزرگوار همه ما سر در گم شدیم چراغ راهمون باشید 

مولای من ظهور اقای مهربانمون و برسونید 

 

ودر اخر چشم انتظار شماییم به حق امام رضا مددی یا الله 


سلام خودم 

 

زندگی بشر هزار شکل و رنگ داره گاهی از خدا علت خیلی چیزارو میپرسیم ولی جوابش برامون  قابل فهم نیست گاهی با خودم میگم چی شد که  اینجوری شد ولی خب عقل جوابی نداره 
 

گاهی راه های پس و پیش  و بسته میبینی ولی امیدت به قدرت بی انتهایی مثل خداوند یکتاست  

این روزا خیلی فکر و حواسم درگیره هیچ چیز بالاتر از درگیری فکر نیست هرچی دسته بندیشون میکنم دوباره دسته باز میشه ولی به قول حج اقا بابا پاشنه را که ور بکشی و بری بقیشا خودش راس و ریس میکنه  ما که هرچی رفتیم به حرف های اقاجون رسیدیم بازم به گوشیم حج آقا 

 

فلسفه زندگی تفکر تمامش به عقل نیست این حرفی بود که در جواب بحث امروزم با یه بنده خدایی زدم تعصب از عقیده فکری میاد ولی اعتقاد دلی هم بی تاثیر نیست 

 

اردلان سرافراز :

 

راز و نیاز عاشقانه

هر گوشه‌ی این جهان تو را می‌جویم 

در اوج سکوتم تو را می‌گویم 

 

ای جان جهان و جانم از تو سرشار 

دست از طلب تو من مگر می‌شویم 

 

هر لحظه باتو بودن، یک شعر ناتمامه 

خاموشی تو دریا، دریایی از کلامه 

 

دیدار تو غزل‌ساز، دست تو زخمه‌ی ساز 

چشم تو شهر آواز، دریچه‌ای به پرواز 

 

راز و نیاز عاشق، محتاج گفتگو نیست 

وقت نماز عاشق، قبله که روبرو نیست 

 

وقتی که پاسخ عشق، درگیر پیچ و تابه 

بی‌آنکه من بپرسم دیدار تو جوابه 

 

با دست هر نوازش صد حرف تازه داری

تصویر روشن عشق در قاب روزگاری 

 

با تو بهانه‌ای هست، آبی و دانه‌ای هست 

از هر کجای بن‌بست راهی به خانه‌ای هست 

 

راز و نیاز عاشق، محتاج گفتگو نیست 

وقت نماز عاشق، قبله که روبرو نیست 

 

ما بی‌نیاز گفتن، بی‌گفتن و شنیدن 

در حال گفت و گوییم در لحظه‌های دیدن 

 

تو با دل صبورت در ماندن و عبورت 

با من به گفت و گویی در غیبت حضورت 

 

 

خدایا درد دل مردم زیاده خودت به داد مردم برس خدایا خودت گره از کار مردم باز کن که کسی بالاتر از شما نیست 

 

پروردگارا خودتون به این شرایط به هم ریخته یه سامانی بدید که اوضاع خیلی خرابه 

 

خدایا  مریضی از تن تمام بنده هات ببر 

خدایا هرجا گم شدیم دستمون و بگیر نگذار که بریم تو سیاهی بعد بیایم بیرون از اولش نریم تو 

 

خدایا ظهور امام حاضرمون و برسونید که اگه دیگه کاری از دست هیچ کس بر نمیاد جز خود مولا 

 

بریم در پناه خودت یاعلی مدد

 

 

 

 


ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون heart

صبح روز جمعه جامعه اسلامی یتیم شد 

چشم های بهت زده ملت داغدارمان خیره به دلاوری بود که فاتح سرزمین های اسلامی بود و این تنها دلیل  محبوبییتش نیست دلیل محبوبیتش اخلاق است اخلاق نشانه ایی که در رفتار و عمل و  منش او بارز بود اری شهادت مزد بهترین مردان خداست 

 

اقتدا به امیر المومنین چیزی جز این را همراه ندارد  شیعه مولا علی میتواند به جایی برسد که فاتح زمین و دل ها باشد 

ایران ما یکپارچه در داغ فاتح دلها میسوزد فاتحی که ذولفقار علی را به نشان داشت یدالله بود دست سردار 

شیعه مخلص مولا علی میتواند با شقی ترین افراد زمین بجنگد و فاتح باشد و به دست شقی ترین افراد زمین به شهادت برسد 

نفس چه کسی به جز مومن خدایی و انسان کامل میتواند چنین حرم مسیحایی داشته باشد 

 

چطور میشود این قدر عزیز شد ؟؟ 

عزیز میشود کسی که هر قدمش برای رضای خداست سردار قدمش حق بود کلامش حق مگر میشود حق بود و عزیز نشد ؟مگر میشود کامل بود و عزیز نشد ؟

 

نگاه پر صلابتت که هیبت حیدری دارد هنوز به یادمان هست سردار نگاهت با ما حرف میزند سردار 

عمق چشمانت امید است سردار   امید پیروزی حق امید ماندن اسلام است 

 

سردار پدرانمان به ما گفته اند که دست برزانو زدید نام علی بیاورید 

سردار بعد از شما دست به زانو زدیم و نام مولا را اوردیم سردار  

شیر بیشه حق در حد شما نیستیم ولی مولایمان علی است 

بعد از شما یتیمان و مضلومان  تنها نمی مانند ناموس شیعه بی حفاظ نمی ماند مردم کشورمان دیگر پشت اسلام را خالی نمی کنند 

حاج قاسم سلیمانی ما مادرمان فاطمه زهراست و پدرمان علی ما پای دینمان هستیم سردار ما اماده رزم هستیم  سردار 

سردار سنگر  مکتب علی را خالی نمیکنیم 

چشمانت به ما امید داد سردار ما فاتحیم ما روزی بر گلدسته های دنیا فریاد اشهد ان علی ولی الله را سر خواهیم داد ما فاتحیم 

چشمانت را از این به بعد به ما بدوز ما را از انحراف دور نگهدار برایمان واسطه باش تا دنیا را به تماشای دین مان بنشانیم 

ما محکومیم سردار که جهان را برای صاحبان اماده کنیم سردار 

 

به استعانت از مادم حضرت فاطمه زهرا (س) و  مدد از مولایمان حضرت امیر (ع)

به قول رهبرمان بسم الله الرحمن الرحیم 

 

تقدیم به روح پاک شهید حاج قاسم سلیمانی


سلام و درود 

 

مگه میشه ادم اینقدر تو زندگیش امتحان بده آخه !!!

بله بله بنده خودم توی همین هفته 4تاشو دادم به 11 واحد خدایا فقط دیگه به خودت میسبارم این 11 واحد  و میدونید که

 

و اما بگم برا خودم و بقیه دوستان به محضی که دستتون از دست خدا در بیاد و یادتون بره یه نفر هست که برا این دنیا و اون دنیامون کافیه همه چی و میبازیم یکی ازم معنی انگیزه رو پرسید؟ اون موقع هدف گفتم ولی الان میگم هدف خدایی هدفی که خدارو هم اون گوشه ذهنت نگهداری اون برات میشه انگیزه قوتی بهت میده که نفهمی از کجا اومده 

 

دلم خیلی درد ودل داره که بقیش و با حضرت خودش در میون میزاریم 

 

امشبم قبل امتحانی به خودمون روحیه دادیم کسی هم نفهمید smiley

 

هر کسی که این متن و میخونه برای خودش اول و بعدم برا گرفتارا و مریضا و اخر سر  هم برای بنده دعا بفرماید 

 

بایک شعر تموم کنیم 

 

میرود قصه ما سوی سرانجام آرام 

دفتر قصه ورق میخورد ارام ارام 

     مینویسم که شب تار سحر میگردد 

            یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد

 

 

خدانگهدار یا علی مددheart

 


سلام 

 

یک ماهه به شدت درگیرم خیلی دلم برای وبلاگ تنگ شده بود این دوهفته واقغا دلم برای درد و دل کردن یه جایی مثه اینجا لک زده بود ولی فرصتی نبود 

 

این چندوقته اتفاقات زیادی افتاد تا اطرافم و مخصوصا افرادی که رو دیوارشون یادگاری مینویسم و بشناسم و خداروشکر که اینطور شد 

 

این روزا دلم یه ارامش میخواد یه ارامشی از جنس صحن گوهرشاد ارامشی که فقط بتونم توی اون به هیچ چیز فکر نکنم 

 

یه وقتایی میبینم برای همه . همه هستم و برای خودم  خودم  سنگین نیست چون خودم میفهمم چی میگم 

 

ولی اینارو گفتم هیچ چیز نمیتونه مثه انگیزه و نیرویی که خدا بهم میده  موتورم و روشن کنه البته دکترم  گاهی هست و انگیزه میده ولی گاهیی واقعا کارا پیچیده میشن و گره ها فقط با امید به خودش باز میشن

 

خدایا به حق لطف و کرمت شب عید نزدیک برکت و رونق اقتصادی بده به کار و بار مردم نخوان جلو زن و بچشون شرمنده بشن 

خدایا هیچ کسی و دچار جهل و بی عقلی نکن 

خدایا کمک کن همیشه تو مسیر خودت باشیم و حرکت کنیم 

و در پایان کارم لطف کنید ما رو به ارزوی دوتاییمون برسونید 

امین 

الهنا و ربنا من لنا غیرک 

یا علی 

 

 

 


بسم الله الرحمن الرحیم 

دوماه شد که دیگه سراغ وبلاگ نیومدم از جنجال کرونا گرفته تا احوال خودم دستم را برای نوشتن نمی برد انگار کسی دستانم را بسته برای نوشتن 

جایی در دفترم برای نوشتن نیست 

 

ایام تعطیلات کرونایی وحشتناک و لعنتی هم نتوانست مرا برای در خانه نشستن وادار کند اندک افرادی که در شهر بیرون بودند یک نفر از آمار من بودم

دلم بسیار تنگ است برای همچی اگر میشد به دست زمانه قفل زد چقدر خوب میشد ولی حیف که نمی توان قفل زد

 

حول حالنای امسال اگر ناشکری به درگاه حضرتتان نباشد احسن الحال نداشت 

.و ببخشید اگر دهانمان به کفر و یأستان چرخید آدمی زادیم و کم طاقت 

فولادمان هنوز آنقدر چکش نخورده که محکم باشد خلاصه که ببخشید حضرت حق

تا محرم خیلی مانده ولی دلم هوای محرم دارد این شب ها خیلی دلم برای حرم ارباب تنگ می‌شود 

دلم گوشه ایوان نجف جامانده است و فقط صحبت با مولا آرامش روحم است

جنگ با نفس سخت تر از جنگ و دعواست وقتی پای نفس و ذات در میان است 

جنگ جنگ نابرابریست جنگی که  ممکن است آخرش بازنده باشی و انگار باختم 

هر روز که دست به زانو میزنم و همت میکنم پایم در رکاب روزگار و مرکب نفس میلرزد 

دلم به محمد امین خواب الو خوشه و غرغر کردنش خیلی کس میخواد زنگ نزنی حالش و بپرسی  ولی هر روز سراغت و بگیره خداروشکر از بابت رفیق خوب 

 

ساکت ولی پر از شلوغی احوال آدم هایی که بیشتر وقت ساکت اند ولی به وقت شلوغی اینقدر شلوغ هستن که بتوانند از سکوت فرار کنند

 

در اوج جوانی در راه ماندگی را تجربه کردیم و هنوز تجربیمان به پایان نرسیده

گاهی تجربه نکردن خیلی راحت تر از تجربه داشتنه 

برخی تجربه ها فقط با زیر سوال بردن بقیه تجربه ها به دست میاد و اینه که آهن و فولاد میکنه یا حلبی

روزی که  به نظرم حقم بهترین دانشگاه های ایران بود سر از کاشان در آوردم گفتم الهی راضیم به رضای خودت 

یا روزی که با هزار زحمت و در به دری کارم زمین خورد گفتم الهی راضیم به رضای خودت 

الانم اگه شما اینجوری میخواید که راضیم به رضای شما 

دارم امتحان میشم!!؟ نمیدونم!!

خودتون بهتر میدونید

 

دعا کنیم 

خدایا ریشه این ویروس و از سر مردم بکنید سخت شده زندگی ها 

خدایا دست مردم تنگ شده به کرامتتون یه فرجی بکنید 

خدایا ما خیلی خیلی نامرد و بد ولی به حق خوبا و مردا دست گرفتار و ابرو مندا  رو بگیرید 

 

الهی و ربی من لی غیرک

 

کاشکی خسروت بودم نه فرهادت

زندگی پیچیده شد چون کاغذی در مشت

دست تو سهراب تقدیر را میکشت 

اشک های آسمان بر صورتم می‌خورد 

نقش تو روح مرا تا آسمان می‌برد 

حال من از روز اول هم همین بودست 

هیچ کس جز من مرا این سان نمی آزرد 

رنج یعنی دوری از آن چه که میخواستی

خاطرات خانه و یک حوض بی ماهی 

حال آشوب مرا دریا نمی فهمد 

آتشت افتاده در این کاغذ کاهی 

 

لاحول ولا قوت الا بالله 

 

 

یاعلی مدد

 


سلام علیکم

این که پارسال این موقع کجا بودیم و الان کجا بماند این که الان یسال گذشت هم بماند 

ولی خداجون به حق این ماه عزیز که در راهه خودت گشایشی بده به احوالم به زندگیم و. خودتون از حالم خبر دارید 

 

چقدر خوبه که یکی هست از حال آدم خبر داشته باشه جیک و پوک و تمام زیر و بم آدم و بدونه

خدایا با این همه گناه و نامردی من فقط شمارو دارم کی از شما آقا تر برای ما آقای من شرمنده از اعمالم ولی امیدم به فرج شماست 

خدایا شکرت برای اون که دادی و ندادی شکرت میخوام دیگه کفر نگم نا امید نباشم شمام حالمون و خوب کن 

یه دعا خدایا شب های ماه رمضان سفره هیچ کس خالی نباشه 

آمینش با شما

 

الهنا و ربنا من لنا غیرک


به نام خودتان 

 

وقتی به وسعت جهان نگاه میکنم و میبینم چقدر بزرگه سراغ سهم خودم از این دنیای بزرگ و میگیریم بار ها با خودم کلنجار میرم از ابعاد مختلف خودم به جهان و جایگاه خودم نگاه میکنم به خیلی از جنبه ها میرسم که توی این دنیا اگه بخوای سهم داشته باشی باید یا وارث باشی یا مالک بشی منظورم از مالک ملک و املاک نیست منظور نوعی دیگر از مالکیت میشه که گویا باید برای اون خیلی خیلی بزرگ بود تا بشه مالک بمونی

و اما فعلا سهم من از این دنیا از نوع وارثه ارثییه ای که از گذشته به ما میرسه 

وارثی که میتونه از ارث کهنه خودش مالک بشه میتونه هم نگهش داره و به بقیه وراث بده 

 

گاهی روزگار تنگ میشه اونقدر تنگ که دیگه خودت از خودت و سهمت از دنیا خسته میشی ولی آخه مگه میشه کاریش کرد!! 

یادمه همیشه به رفقام گفتم ولش کن در همیشه رویه پاشنه نمیگرده و خوده حضرت حق گفته آن مع العسر یسری ولی خب چی بگم 

به خودم و بقیه هم میگم آن مع العسر یسری 

 

ولی زندگی با سکوت هم شیرینه که مایه آرامشه کاری که این روزا میخوام ساکت باشم ولی خب مگه رفیقه عزیز میذاره دمت گرم خیلی باحالی 

وعده بعدیمونم باشه کوه صفه به شرط حیات مهمون خودم

 

خب بریم برای دعا

خدایا فقر سر تا سر جامعه خودمون و گرفته با بقیه کاری ندارم چه اقتصادی چه اعتقادی چه فرهنگی چه روحی 

خدایا فقیریم و نیازمند غنی چون خودتون پس خودتون چاره کارفقرا باشید 

دعای بعدی برای وارثان جهان کمک کن وارث های خوبی برای ارثیه به جا مونده باشیم 

دعای بعدی هم که باید اول می‌بود اللهم عجل لولیک الفرج به حق الحسین(ع) 

 

مراقب هم باشیم و به هم رحم 

یا علی مدد

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها